• امروز : دوشنبه, ۱۰ اردیبهشت , ۱۴۰۳

به روایت حاج ابراهیم قاسمی

پسته ای که روی زمین افتاده بود
مسئول تدارکات گردان ، شهید حسین کاشانی

پسته ای که روی زمین افتاده بود

در جریان عملیات خیبر تقریبا دو سه روزی من در گردان مانده بودم و حاج عبدالله از گردان بیرون رفته بود . شهید حسین کاشانی که آن موقع مسئول تدارکات گردان بود ، از من سراغ می گرفت که برادر عبدالله کجاست ؟ حاج عبدالله در آن زمان هنوز مکه نرفته بود و ایشان را […]

وقتی حاج عبدالله میخواست روحیه و معنویتش را تقویت کند
خاطره ای که شهید حاج عبدالله نوریان تعریف میکرد

وقتی حاج عبدالله میخواست روحیه و معنویتش را تقویت کند

شهید حاج عبدالله نوریان در عملیات خیبر شمیایی شدند و ایشان را بردند در نقاهت گاه تختی و سرم و دارو زدند و بیست روزی آنجا تحت درمان بود تا اینکه بهتر شد . بعد از بیست روز ایشان به ارتفاعات بازی دراز رفتند . بازی دراز محل سیر و سلوک حاج عبدالله بود . […]

بعثی ها پیکر شهدا را تله میکردند
شهید محسن علیپور بائی

بعثی ها پیکر شهدا را تله میکردند

در عملیات خیبر خیلی از جنازه ها در جزیره مجنون مانده بود . بچه های تخریب ، شب ها با بچه های تعاون میرفتند و جنازه ها را به عقب می آوردند . بچه های تخریب اول نگاه می کردند که تله ای به بدن ها نباشد چون عراقی ها می دانستند که بچه های […]

اول مطمئن میشد که نیروهایش غذا دارند ، بعد غذا میخورد
شهید حاج عبدالله نوریان

اول مطمئن میشد که نیروهایش غذا دارند ، بعد غذا میخورد

بچه هایی که در فکه منطقه ی چنانه بودند روحیات خیلی عجیبی داشتند. بچه ها یک ماهی آنجا مسقر شده بودند، اما هنوز افراد تدارکات و تجهیزات آنجا نیامده بودند. در 24 ساعت یک وعده غذا تهیه می کردند. آن هم به وسیله جهاد تهران تهیه می شد . کنسرو یا نان خشک اگر گیرشان […]

فقط شهید حسین کاشانی آمار را دقیق و بروز رد میکرد
مسئول تدارکات گردان ، شهید حسین کاشانی

فقط شهید حسین کاشانی آمار را دقیق و بروز رد میکرد

ما یک شهیدی داشتیم به نام شهید حسین کاشانی . ایشان در عملیات خیبر مسئول تدارکات بود و نکته خیلی ظریفی را برای بچه ها انجام می داد . بعضی گردان ها وقتی برای تدارکات آمار می دادند حدود ده نفری را اضافه می گفتند . مثلا غذا که می خواستند بگیرند ، اگر بیست […]

وقتی شهید حاج عبدالله نوریان از فرماندهی گردان استعفاء داد
بعد از اتفاقات عجیبی که برای حاجی افتاد

وقتی شهید حاج عبدالله نوریان از فرماندهی گردان استعفاء داد

من در عملیات والفجر دو نبودم . بعد از عملیات والفجر دو ، زمانی که دوستان داشتند در غرب آماده می شدند برای عملیات خیبر ، من هم به گردان آمدم . از دوستان شنیدم که اتفاقات عجیبی برای حاج عبدالله نوریان (فرمانده گردان ) پیش آمده بود و حاج عبدالله در بین بچه های […]

حاج عبدالله نمی گذاشت بچه ها بیکار باشند
ما سرباز این مملکت هستیم

حاج عبدالله نمی گذاشت بچه ها بیکار باشند

شهید حاج عبدالله نوریان ، فرمانده گردان تخریب لشگر سیدالشهداء علیه السلام ، نمی گذاشت بچه های گردان بیکار باشند چون وقتی بیکار می شدند شروع می کردند به قصه درست کردن و ماجراهایی از داخل این قصه ها بیرون می آمد . حاج عبدالله می گفت : بیکاری مایه فساد می شود و هرگز […]

وظیفه ما این است که خودمان را برای دفاع از مملکت آماده کنیم
حتی اگر به این زودی عملیاتی نداشته باشیم

وظیفه ما این است که خودمان را برای دفاع از مملکت آماده کنیم

حاج عبدالله سعی می کرد خودش را داخل مسائل و اختلافات پشت جبهه نکند و موضع گیری نکند ، البته اطلاع کافی داشت . من و حاج عبدالله در ماشین درباره ی مسائل سال شصت و سه بگو مگو داشتیم ولی در گردان اجازه نمی داد که در مورد این قضیه صحبت کنیم . می […]

وقتی به عملیات می روید بی خودی گزارش نکنید
گله شهید حاج همت از بچه های بسیجی

وقتی به عملیات می روید بی خودی گزارش نکنید

ما در اواخر سال شصت و دو در پادگان دو کوهه صبح گاه مشترک در میدان صبحگاه داشتیم . بچهای آنجا بیشتر از لشکر بیست و هفت محمد رسول الله ص بودند . فرمانده آنها شهید حاج ابراهیم همت بود و در حال سخنرانی کردن بود . بیشتر بچه ها بسیجی بودند و مجموع سپاهی […]

با این ترفند حاج عبدالله را به نقاهتگاه تختی فرستادیم
وقتی شهید حاج عبدالله نوریان شیمیایی شده بود

با این ترفند حاج عبدالله را به نقاهتگاه تختی فرستادیم

شهید حاج عبدالله نوریان و شهید سید محمد زینال حسینی و سمنانی و سید ناصر در عملیات خیبر شیمیایی شده بودند . اولین باری بود که از شیمیایی استفاده می شد و  افراد خیلی وحشت داشتند زیرا نمی دانستند آلودگی اش چطور است . اطلاعاتی در موردش نداشتند که واگیر دارد یا ندارد . منطقه […]

پیشروی عراق و شهادت شهید حاج ناصر اربابیان
نگران بچه هایی بودیم که در الوارثین بودند

پیشروی عراق و شهادت شهید حاج ناصر اربابیان

بعد از این که دوران نقاهت شیمیایی را در بیمارستان لقمان قزوین گذراندم و به منطقه برگشتم ، دوستان در غرب بودند و در شهر ماووت عملیات شده بود . لشکر آن جا کار می کرد. وقتی من رسیدم دوستان می خواستند به جنوب بروند . عملیاتی که عراق انجام داده بود باعث شد عراق […]

کم سن و سال ترین شهید گردان ما
شهید حسین حاج میری

کم سن و سال ترین شهید گردان ما

یک شهیدی داشتیم به نام حاج میری که هنوز جنازه اش بر نگشته است . از لحاظ سنی کوچکترین فرد گردان بود . بعد از عملیات خیبر که یک مرحله انجام شده بود . یک مرحله دیگر مانده بود . یک خط را می خواستند پاکسازی کنند ولی زیاد ضرورت نداشت . اما از آنجا […]

نحوه شهادت چهارده شهید شیمیایی به روایت حاج ابراهیم قاسمی
عملیات بیت المقدس چهار

نحوه شهادت چهارده شهید شیمیایی به روایت حاج ابراهیم قاسمی

تقریباً آخرهای جنگ ، سال 66 بود و ما قرار بود با بچه هایی که قبلاً در منطقه بیاره ی عراق مستقر شده بودند جایگزین شویم . عراق آن جا را شیمیایی زد . مقر قبلی را زده بود و تعدادی تا از بچه ها آنجا شهید شدند . بچه ها اکثر جنازه ها را […]

نحوه شهادت هفت تن آل صفا به روایت حاج ابراهیم قاسمی
سلام بر بدن هایی که قطعه قطعه شد

نحوه شهادت هفت تن آل صفا به روایت حاج ابراهیم قاسمی

در فاو سمت دریاچه نمک یک پدافند داشتیم و یکی از گردان های رزمی آن جا بود . دوستان برای مین گذاری ، جلوی گردان رفتند که عراق از آن جا حرکت می کرد . محوری بود در فاو سمت دریاچه نمک که لشکر آن جا گردان پدافندی داشت . بچه های تخریب هم جهت […]

عملیات سید الشهداء علیه السلام به روایت حاج ابراهیم قاسمی
نحوه انتقال شهدای عملیات به معراج شهدا

عملیات سید الشهداء علیه السلام به روایت حاج ابراهیم قاسمی

در عملیات سیدالشهداء علیه السلام ، عراق یک محوری را از ارتش گرفته بود . این طور که فرمانده ها اعلام کردند و من نقل قول می کنم ؛ گفتند محوری که ارتش نتوانست مقاومت کند و از دست داد را لشکر سید الشهداء علیه السلام باید برود و ماموریتش را انجام دهد و آن […]

شهید سید محمد زینال حسینی فرمانده گردان تخریب شد
سید محمد فرمانده و حاج مجید معاون گردان شد

شهید سید محمد زینال حسینی فرمانده گردان تخریب شد

زمانی که بنده در منطقه نبودم ، حاج عبدالله نوریان که هم فرمانده گردان مهندسی رزمی را داشت و هم تخریب را می چرخواند ، در عملیات والفجر هشت در سال شصت و چهار به شهادت رسید . آقای فضلی (فرمانده تیپ سیدالشهداء علیه السلام) بعد از اینکه حاج عبدالله  نوریان (فرمانده گردان تخریب ) […]

راوی و رزمنده دفاع مقدس حاج ابراهیم قاسمی
نحوه آشنایی و ورود به گردان تخریب

راوی و رزمنده دفاع مقدس حاج ابراهیم قاسمی

بنده ابراهیم قاسمی هستم سال 61 برج 9  من وارد لشکر سید الشهدا شدم که آن موقع تیپ بود. آن زمان ابتدا که وارد لشکر شدم به خاطر اعزام مجدد بودنم ، تأکید داشتند آنهایی که رانندگی بلد هستند به ترابری بروند . چون راننده نیاز داریم و اعزام مجدد باشد تا بتواند در خط […]

برادر قاسمی ! قوم نوح به خدا قول دادند اما عمل نکردند …
همه تماشا میکردند اما کاری نمیتوانستند بکنند

برادر قاسمی ! قوم نوح به خدا قول دادند اما عمل نکردند …

سال 1363 بود زیر قله بازی دراز دو الی سه تا میدان مین بود. بچه دها را برای پاکسازی بردند. یک مقدار مین جلوی عراق گذاشته بودند برای ترمیم آن میدان. ما مرتباً از پادگان ابوذر که می رفتیم مسیر طولانی بود. اگر مسیر جاده ای را می رفتیم باید تا باختران می رفتیم و […]

حاجی دنبالم به تهران درب منزلمان آمد
به حاجی گفتم و برگشتم تهران

حاجی دنبالم به تهران درب منزلمان آمد

قبل از شروع عملیات والفجر هشت از محل کارم خیلی فشار می آوردند که حتماً باید به محل کارت برگردید. حتی جلوی حقوق بنده را بسته بودند. ماموریت 45 روزه گرفته بودم . اما تا دوسال بر نگشته بودم. آنها هم می گفتند که 45 روز قرارمان بود اما الان دو سال است که نیامده […]

برادر قاسمی ! در آن دنیا پوستمان را میکنند ، اینجا باید رضایت گرفت
حکایتی عجیب از شهید حاج عبدالله نوریان

برادر قاسمی ! در آن دنیا پوستمان را میکنند ، اینجا باید رضایت گرفت

قبل از عملیات والفجر هشت ، مقرمان در قسمتی بود به نام موقعیت شهید علی موحد و آن موقع قرار بود در عملیات والفجر 8 در منطقه ام الرصاص انجام شود شرکت کنیم . دوستان را برای اموزش می بردند تا نخل هایی که سوخته بود را قطع کنند و چون در خاک عراق نهرها […]

این ها همان موشک هاییست که تا بانک رافدین عراق رفته
نحوه آشنایی و ورود به گردان تخریب

این ها همان موشک هاییست که تا بانک رافدین عراق رفته

شهید حاج عبدالله نوریان ( فرمانده گردان تخریب ) روحیه اش این بود که دوست نداشت بچه ها بیکار باشند. می گفت: بیکاری فساد می آورد. یک دستگاه بلوک زنی از دزفول خریده بود، ماسه و سیمان جور کرده بود و بچه ها را برای ساختن زاغه به کار گرفت. نزدیک عملیات بدر بود که […]

وقتی می دیدیمش احساس می کردیم حاج عبداله زنده شده است
درخواست مشترک شهید دادو و شهید اربابیان

وقتی می دیدیمش احساس می کردیم حاج عبداله زنده شده است

شهید دادو زمانی که در گردان بود مسئولیت با آقا سید محمد بود. ایشان هم از شهدایی بود که شهید حاج عبدالله نوریان را ندیده بود ولی وصف حاج عبداله را زیاد شنیده بود و عاشق حاج عبداله شده بود و هر وقت من را می دید کنار می کشید و می گفت: از حال […]

مولودی خوانی شب مبعث به سبک شهید مجید رضایی
امشب شب مبعثه برادرا گوش کنید

مولودی خوانی شب مبعث به سبک شهید مجید رضایی

در فاو سمت دریاچه نمک یک پدافند داشتیم.  یکی از گردان ها آن جا بود دوستان برای مین گذاری ، جلوی گردان رفتد که عراق از ان جا حرکت می کرد. محوری بود در فاو سمت دریاچه نمک که لشکر آن جا گردان پدافندی داشت. بچه های تخریب هم جهت مین گذاری جلوی محور مامور […]

مواجهه ی شهید حاج کاظم رستگار با نفاق
دروغ پردازی و شایعه پراکنی ، آخرین ترفند منافقین

مواجهه ی شهید حاج کاظم رستگار با نفاق

در مقطعی که شهید حاج عبدالله نوریان ، فرمانده گردان تخریب ، در نقاهت گاه بود . در گردان هم اگر خبری بود من به ایشان اطلاع می دادم. و اگر دستوری می داد به بچه ها پیغام می دادیم. حاج کاظم خدابیامرز بچه ها را جمع کرد و گفت : شایعه عجیبی شده است […]

آخرین رزمنده ای که بر سر سفره ی غذا حاضر شد
شهید مصطفی مبینی

آخرین رزمنده ای که بر سر سفره ی غذا حاضر شد

شهید مصطفی مبینی ، از لحاظ رفتار و کردار خیلی مظلوم بود. مدام به عبادت مشغول بود و معمولاً آخرین نفر سر غذا می رسید .اگر چیزی گیرش می آمد می خورد و اگر نمی آمد چیزی نمی گفت. معمولا جیره ی غذایی به اندازه بود اما  چون دیر می رسید بچه ها سربه سرش […]