• امروز : یکشنبه, ۱۶ اردیبهشت , ۱۴۰۳
امشب شب مبعثه برادرا گوش کنید

مولودی خوانی شب مبعث به سبک شهید مجید رضایی

  • کد خبر : 2143
مولودی خوانی شب مبعث به سبک شهید مجید رضایی

در فاو سمت دریاچه نمک یک پدافند داشتیم.  یکی از گردان ها آن جا بود دوستان برای مین گذاری ، جلوی گردان رفتد که عراق از ان جا حرکت می کرد. محوری بود در فاو سمت دریاچه نمک که لشکر آن جا گردان پدافندی داشت. بچه های تخریب هم جهت مین گذاری جلوی محور مامور […]

در فاو سمت دریاچه نمک یک پدافند داشتیم.  یکی از گردان ها آن جا بود دوستان برای مین گذاری ، جلوی گردان رفتد که عراق از ان جا حرکت می کرد. محوری بود در فاو سمت دریاچه نمک که لشکر آن جا گردان پدافندی داشت. بچه های تخریب هم جهت مین گذاری جلوی محور مامور شدند. خدا رحمت کند شهید مجید رضایی بعد از شهادت حاج عبداله خیلی ناراحت بود و می گفت زنده بودن فایده ندارد. شهادت حاج عبداله خیلی روی ایشان اثر گذاشته بود . در ابتدا که ما در فاو رفتیم . چون جا نبود. شب اول مهمان بچه های اطلاعات شدم. شب مبعت بود و بچه های اطلاعات یک تعصب خاصی بر بچه های تخریب داشتند. گفتند اگر کسی مداح است برای امشب اعلام کند و مداحی کند. مجید رضایی دستش را بالا برد و گفت من مداحی می کنم. در صورتی که مداح نبود. همه ی دوستان به صورت زیر لب خندیدند. آن ها هم قبول کردند و قرار شد که ایشان بخواند. مجید هم جدی شروع کرد و گفت امشب شب مبعث است. گوش بده برادر و یاد بگیر بعداً تکرار کن. هر کسی که نگاهش کرد باور کرد که ایشان مداح است. یک ربع مجلس را به این صورت نگه داشت و گفت : (کمپوت می خواییم در بست . تدارکات یالله. ، تدارمات یالله ) بچه های اطلاعات تازه فهمیدند که این بنده خدا شوخی کرده است. اول ناراحت شدند و فکر کردند سر کار رفته اند  بعد با هم دوست شدند. فردای آن شب ما برای خودمان یک مقر پیدا کردیم و آنجا مستقر شدیم.

شهید غلامحسین رضایی ، جوان خوش خنده ، شوخ طبع و با صفا

 

لینک کوتاه : https://khaledin.com/?p=2143
  • نویسنده : حاج ابراهیم قاسمی
  • منبع : خالدین

خاطرات مشابه

01اسفند
عملیات والفجر هشت به روایت حاج حسن نسیمی
محور جزایر مجنون در عملیات والفجر هشت

عملیات والفجر هشت به روایت حاج حسن نسیمی

29بهمن
رسد آدمی به جایی که بجز خدا نبیند
روایتی از اعتقادات فرماندهان شهید گردان تخریب

رسد آدمی به جایی که بجز خدا نبیند

29بهمن
ماجرای قرآن جیبی شهید حاج عبدالله نوریان
هدایا و نامه هایی که از پشت جبهه می آمد

ماجرای قرآن جیبی شهید حاج عبدالله نوریان

ثبت دیدگاه