لحافم عمامهام است و پتویم عبایم!!! خوابی که برای حاج عبدالله نوریان دیدم پیام پوررازقی چهار شبانه روز پرستارم شد روزی که حاج ابراهیم همّت آسمانی شد وقتی حاج عبدالله نوریان پایش را در گردان مهندسی گذاشت نامه فرماندار اهواز به امام صادق علیه السلام مرکز تحقیقات گردان تخریب و شهید سید امین صدرنژاد حاجی دنبالم به تهران درب منزلمان آمد
بعد از عملیات فکه قرار شد برای مین گذاری یگ گروه به فاو برود. حدود 20 نفر بودیم که هفت تن آل صفا آن جا شهید شدند. آن زمان حاج عبدالله تازه شهید شده بود و سید محمد زینال حسینی فرمانده بود . شهید سید محمد به من گفت شما هم با بچه ها برو.. […]
در گردان تخریب ، سیگار کشیدن ممنوع بود و سیگاری ها رو جذب نمیکردن . شهید مجید رضایی ، تنها کسی بود که آزاد بود در گردان سیگار بکشد . البته نه جلوی جمع ، بلکه می رفت بیابان ، سیگارش را می کشید و بعد می آمد . شهید حاج عبدالله نوریان هم مجید […]
در فاو سمت دریاچه نمک یک پدافند داشتیم و یکی از گردان های رزمی آن جا بود . دوستان برای مین گذاری ، جلوی گردان رفتند که عراق از آن جا حرکت می کرد . محوری بود در فاو سمت دریاچه نمک که لشکر آن جا گردان پدافندی داشت . بچه های تخریب هم جهت […]
من در فاو با مجید رضایی بودم . یک بار به شهر رفتم و وقتی برگشتم شهید مجید رضایی من را صدا کرد و برد در یک اتاقک و یک صندلی برایم گذاشت و یک سیگار روشن کرد و به من گفت : به تو هم می گویند رفیق ؟ پرسیدم چرا ؟ گفت : […]
در فاو سمت دریاچه نمک یک پدافند داشتیم. یکی از گردان ها آن جا بود دوستان برای مین گذاری ، جلوی گردان رفتد که عراق از ان جا حرکت می کرد. محوری بود در فاو سمت دریاچه نمک که لشکر آن جا گردان پدافندی داشت. بچه های تخریب هم جهت مین گذاری جلوی محور مامور […]
چند نفری بودیم که خیلی شلوغ می کردیم. با امیر تابش شلوغ بازی داشتیم . صدای سید محمد درآمده بود. یک بار دور هم جمع شده بودیم . با مجید رضایی و شهید امیر تابش نشسته بودیم و در مورد خاطراتمان در محل حرف می زدیم. مجید می گفت: در محل خاطرخواه یک دختری شدم […]