شهیدی که لوله ی سرخ تیربار را با دست گرفت و بالا برد تا جان همرزمانش را نجات دهد وقتی پیکر شهید موسی انصاری را در معراج دیدم انفجار جاده و مین گذاری برای جلوگیری از پیشروی دشمن عملیات نصر چهار به روایت حاج سید حمید موسوی انتفاضه شعبانیه ، قیام مردم عراق علیه حکومت صدام میگفت تو که طاقت آتش دنیا را نداری آتش جهنم را چکار میکنی ؟ روزی که مصطفی شهید شد و من شیمیایی شدم با همان لباس پاسداری که به او یادگاری داده بودم شهید شد
ما قبل از اینکه به تخریب سید الشهدا بیاییم در تخریب لشکر 27 بودیم. دو نوبت بودیم یکی در سال 1361 کوتاه مدت بود. یک ضد هوایی داشتیم که بالا سر تخریب بود . به خاطر اینکه دوستان ما بچه های دولت آباد بودند، آقای کاشانی ، حسین جعفری، حسین نریمان و عالیان و سلیمانی […]
بنده مهدی قدیمی هستم کلی عرض کنم خدمتتان من قبل از عملیات فتح المبین بود بین سال 60 یا 61 دقیقا خاطرم نیست ما به یک اردوی جهادی رفتیم به گیلان غرب در آنجا پای ما به مناطق جنگی باز شد یک کمی حال و هوای آنجا رادیدم و مصادف شد با عملیات فتح المبین […]
بسم الله الرحمن الرحیم ماجرای ورود من به گردان تخریب و اشنایی با حاج عبداله نوریان را عرض می کنم . سال تحصیلی 62 -63 یعنی مهر ماه 63 ما در یک مدرسه به نام مهران سجده ای درس می خواندیم. در فلکه ی دوم تهران پارس بود . یک معلم امور تربیتی ، به […]
من ورودم به گردان تخریب مربوط به سال 1365 است. من پروازی و قطاری نبودم به این معنا که فقط شب های عملیات در جبهه در رفت و آمد باشم. از زمانی که وارد شدم تا زمان قطع نامه ماندم و بعد از پذیرش قطع نامه به تهران امدم و دوباره برگشتم. علت اینکه به […]
سید محمد عابدین زاده هستم . اعزام های متعددی قبل از اعزام به گردان تخریب لشگر ده داشته ام . قبل از انقلاب نوجوان بودیم . شهید سید محمد زینال حسینی یکی دو سال از من بزرگ تر بودند و بیشتر در فضای پارک و بازی با هم آشنایی مختصر داشتیم . بعد از انقلاب […]
بنده موسی طیبی جمعی گردان تخریب لشکر ده حضرت سید الشهدا علیه السلام هستم . تاریخ ورودم به تخریب مربوط به 20/10/1361 میشود . بعد از اینکه اموزش انواع مین ها را توسط سردار حاج جعفر جهروتی دیدیم ، حاج آقا عبداله نوریان (ره) فرمانده گردان وقت تخریب تشریف آوردند و اعلام کردند که هر […]
من احمد خسرو بابائی هستم ماجرای ورد به گردان من از کوهدشت لرستان شروع شد . تیپ سید الشهدا یک مقری را در کوهدشت بین جاده پلدختر و اسلام آباد زده بود. به ما گفتند در پشتیبانی بمانید تا جای شما را تعیین کنیم. تا اینکه گفتند گردان تخریب به چند نفر نیرو نیاز دارد. […]
به یاد شهدا و به یاد امام شهدا بنده جواد رجبی متولد سال 1345 اعزامی از لشکر 21 حمزه به منطقه بودم دوران آموزشی در لجستیک تهران بودیم میدان حر یک هفته آن جا بودم وبعد از یک هفته به مشهد مقدس اعزام شدیم. دوران آموزشی کلاً در اردوگاه 541 مشهد بودیم لجستیکی و بعد […]
ما متعلق به یک خانواده ای بودیم که از قبل از انقلاب در وادی انقلاب شدیم و پدرم جزء کمیته استقبال امام بود در خیابان ایران زندگی می کردیم افتخار همسایگی رهبر انقلاب امام خامنه ای و شهید رجایی و خیلی از بزرگان را داشتیم . طبیعتاً زودتر با این مسائل درگیر شدیم. اولین افتخار […]