• امروز : شنبه, ۸ اردیبهشت , ۱۴۰۳
سرباز تیپ بیست و یک حمزه

جانباز و آزاده سر افراز آقای جواد رجبی

  • کد خبر : 2896
جانباز و آزاده سر افراز آقای جواد رجبی

به یاد شهدا و به یاد امام شهدا بنده جواد رجبی متولد سال 1345 اعزامی از لشکر 21 حمزه به منطقه بودم  دوران آموزشی در لجستیک تهران بودیم میدان حر یک هفته آن جا بودم وبعد از یک هفته به مشهد مقدس اعزام شدیم. دوران آموزشی کلاً در اردوگاه 541  مشهد بودیم لجستیکی و بعد […]

به یاد شهدا و به یاد امام شهدا بنده جواد رجبی متولد سال 1345 اعزامی از لشکر 21 حمزه به منطقه بودم  دوران آموزشی در لجستیک تهران بودیم میدان حر یک هفته آن جا بودم وبعد از یک هفته به مشهد مقدس اعزام شدیم.

دوران آموزشی کلاً در اردوگاه 541  مشهد بودیم لجستیکی و بعد از آنجا تا این یکسال پر شود در گروهان یگان پاسدار خدمت می کردیم. کار ما پاسداری بود زمان آموزشی عزیزانی که بودند ستوان صوفی استوار اوکاتی و گروهبان داور زنی بود که این آموزش ها را دیدیم فرمانده 541 جناب سرهنگ الماسی بود. بعد از یک سال به تهران آمدیم و از لویزان به منطقه اعزام شدیم .  آقای بختیار کاویان، خدا رحمت کند شهید رحمت رجبیان بچه میگون بود محمد عیوبی آن هم بچه میگون بود که بر اثر شیمیایی شهید شد هم با ما بودند.

ما مستقیماً اعزام شدیم به منطقه و در تیپ دو 21 حمزه گردان  169دسته 2  مستقر شدیم . در آن زمان که ما اعزام شدیم استقرار لشکر و گروهان در خط شرهانی بود و به اندازه یک ماه تا 45 روز نگهداری خط با ما بود.  بعد از یک ماه مارا به استراحت گاه بردند آن موقع  زمان استراحت و اموزشی گروهان ها و گردان ها بود که ما سه راه موسیان افتادیم و آن جا استراحت گاه ما بود.

بعد از تقریباً آموزش 3 تا 6 ماه ما را برای نگهداری خط مقدم در همان موسیان اعزام کردند. که به آن  نعر عنبر زبیداد ارتفاعات چکمه ای یا دره سبز هم می گفتند. قبل از اینکه  برای خط نگهداری اعزام بشویم  بعد از استراحت ما را برای یک عملیات شبانه  در تاریخ 28/9/66 مارا برای نگهداری خط مقدم که بچه ها عملیات می کنند اعزام کردند .

مردم به امید تو هستند و تو داری چرت میزنی؟
لینک کوتاه : https://khaledin.com/?p=2896
  • نویسنده : آقای جواد رجبی
  • منبع : خالدین

خاطرات مشابه

02اردیبهشت
خاطرات اسارت در اردوگاه موصل
گفتند با ایران به توافق رسیدند

خاطرات اسارت در اردوگاه موصل

23فروردین
ماجرای اسارت سربازان ارتش در دهلران
به روایت سرباز ، جانباز و آزاده دفاع مقدس

ماجرای اسارت سربازان ارتش در دهلران

28شهریور
مردم به امید تو هستند و تو داری چرت میزنی؟
خدا رحمت کند شهید دهقان را

مردم به امید تو هستند و تو داری چرت میزنی؟

ثبت دیدگاه