• امروز : شنبه, ۸ اردیبهشت , ۱۴۰۳
مردم باید با چهره ی شهدا آشنا شوند

زحمتی که شهید محمدهادی ذوالفقاری برای کوچه های شهر کشید

  • کد خبر : 3198
زحمتی که شهید محمدهادی ذوالفقاری برای کوچه های شهر کشید

ورود هادی به مسجد همزمان با مراسم یادواره ی شهدا بود .به یاد زنده یاد حاج سید علی مصطفوی ، هادی را شهدا انتخاب کردند . از روزی که هادی را شناختیم همیشه برای مراسم شهدا سنگ تمام میگذاشت . اگر میگفتیم فلان مسجد میخواهد یادواره ی شهدا برگزار کند و کمک میخواهد ، دریغ […]

ورود هادی به مسجد همزمان با مراسم یادواره ی شهدا بود .به یاد زنده یاد حاج سید علی مصطفوی ، هادی را شهدا انتخاب کردند . از روزی که هادی را شناختیم همیشه برای مراسم شهدا سنگ تمام میگذاشت . اگر میگفتیم فلان مسجد میخواهد یادواره ی شهدا برگزار کند و کمک میخواهد ، دریغ نمیکرد . این ویژگی هادی را همه شاهد بودند که به عشق شهدا همه کار میکرد .
از شستن و پخت و پز گرفته تا …

هر هفته ، شبهای جمعه به بهشت زهرا میرفت . با شهدا دوست شده بود و در این دوستی سید علی مصطفوی بیشترین نقش را داشت . هیئتی را در مسجد راه اندازی کردند به نام رهروان شهدا . هر هفته با بچه ها دور هم جمع میشدند و به عشق شهدا برنامه ی هیئت را پیگیری میکردند . هادی در این هیئت مداحی هم میکرد . همه او را دوست داشتند …

یکی از کارهای مهمی که شهید هادی ذوالفقاری همراه با بعضی دوستان انجام داد ، نصب تابلوی شهدا در کوچه ها بود . من اولین بار از سید علی مصطفوی شنیدم که میگفت : باید برای شهدای محل کاری انجام دهیم . پرسیدیم چه کاری ؟ گفت : بیشتر کوچه ها به اسم شهید است اما بدلیل گذشت سه دهه از شهادت آنها ، هیچکس این شهدا را نمیشناسد .

لااقل ما تصویر شهید را در هر کوچه نصب کنیم تا مردم با چهره ی آن شهید آشنا شوند . یا این که زندگی نامه ی آن شهید را به اطلاع اهالی کوچه و محل برسانیم .
کار آغاز شد . از طریف مساجد و بنیاد شهید ، تصاوید شهدای محل جمع آوری شد .
هادی در همان ایان کار با نرم افزار فتوشاپ و دیگر نرم افزار های کامپیوتری را یاد گرفت . استعداد او برای فراگرفتن این هنر ها زیاد بود .
تصاویر شهدا را اسکن و سپس در یک اندازه ی مشخص طردند و بعد هم بنر تهیه شد .
با یک نجار هم صحبت شد که این تصاویر را بصورت قاب چوبی دراورد .
کار خیلی سریع به نتیجه رسید . هادی وانت پدرش را می آورد و با یک دریل کار را به اتمتم میرساند .
بیشتر کوچه های محل ما با تابلو های قرمز رنگ شهدا مزین شد . یادم هست بعضی ها مخالف این حرکت بودند ، حتی از بچه های ب.. س.یج
میگفتند شما این کار را میکنید اما یک سری از اراذل و اوباش این تصاویر را پاره میکنند و به شهدا اهانت میشود .

رزمنده در میدان جنگ باید آنقدر بی‌خوابی بکشد تا بیفتد ، بیدارش کنند

اما حقیقت چیز دیگری بود . ارادت مردم ما به شهدا فراتر از تصور دوستان ما بود .
الان با گذشت چند سال از آن روز ها ، هنوز یادگار هادی و دوستانش را روی دیوار های محل میبینیم .
نه تنها هیچکس به این تصاویر اهانت نکرد ، برخلاف آنچه تصور میشد ، تقاضا برای نصب تابلوی شهدا از محلات دیگر هم رسید .
در بسیاری از محلات این حرکت آغاز شد . بعد هم بسیج شهرداری حرکت گسترده ای را در این زمینه آغاز کرد .
هادی بعد از آن ماجرا هم در برگزاری نمایشگاه های بسیاری برای شهدا فعالیت داشت و به تایید تمامی دوستانش ؛ وقتی برای کار برای شهدا بود با تمام وجود کار میکرد .

لینک کوتاه : https://khaledin.com/?p=3198
  • نویسنده : دوست شهید
  • منبع : کتاب پسرک فلافل فروش

خاطرات مشابه

21مهر
پسرک فلافل فروش
شهید محمد هادی ذوالفقاری

پسرک فلافل فروش

ثبت دیدگاه