• امروز : جمعه, ۲۷ مهر , ۱۴۰۳

دفاع مقدس

شبی که شهید حاج قاسم اصغری روی سیم خاردار خوابید
عملیات عاشورای سه

شبی که شهید حاج قاسم اصغری روی سیم خاردار خوابید

در عملیات عاشورای 3 خانه مان کرج بود. من هم رفتم سپاه کرج در انجا به من گفتند گردان حضرت علی اصغر برو خیلی نیرو احتیاج دارند. ما هم 12 نفر از بچه ها ی کرج رفتیم بیشترشان الان زنده هستند. با همدیگر به گردان حضرت علی اصغر رفتیم. از تیپ حضرت سید الشهدا (ع) […]

شهیدی که آرامش را از چشمان دشمن ربوده بود
شهید عبدالرسول زرین

شهیدی که آرامش را از چشمان دشمن ربوده بود

بسم الله الرحمن الرحیم بنده یوسف کشفی هستم  در زمان جنگ اعزامی از بندر عباس بودم و مسیرمان به دارخوین خورد که  نیروهای اصفهان آنجا مستقر بودند. یک پاسگاهی بود که ژاندارمری آنجا را تخلیه کرده بود و بچه های اصفهان به فرماندهی و سرپرستی آقا رحیم صفوی مستقر بودند و ما هم به عنوان […]

روزی که موی سر شهید علی حجابی رو تراشیدم
این رفتنیه بزن موهاشو

روزی که موی سر شهید علی حجابی رو تراشیدم

شهید علی حجابی بچه محل ما بود . بچه ی خیابان 13ابان بود . علی حجابی یکی از بچه های خیلی مخلص بود.تقریبا میشه با سید محمود موسوی مقایسش کرد . یکی از کسایی بود که با اینکه خودش نوجوان بود اما بقیه رو هم تربیت کرده بود. خیلی بچه ساکت و مظلومی بود.خیلی سرش […]

پشت پرده ی ضبط خاطرات شهدا به روایت رزمنده دفاع مقدس
دست های پشت پرده

پشت پرده ی ضبط خاطرات شهدا به روایت رزمنده دفاع مقدس

این مقدمه واجبه شاید وقت شما رو بگیرم اما تقاضا میکنیم این رو از تدوین در نیار از این واضح تر و شفاف تر نداریم که در این کاری که شما داری انجام میدی به ظاهر شما نشستی و حقیر اما به جده ام صدیقه طاهره یقین دارم پشت این ماجرا دستی وجود داره و […]

امام فرمود شما هجمه کنید آنها عقب میروند …
جمله ی محبوب برای حاج احمد کاظمی

امام فرمود شما هجمه کنید آنها عقب میروند …

بسم الله الرحمن الرحیم محمد رئیسی هستم  از لشکر نجف اشرف به فرماندهی حاج احمد کاظمی آن روز به ایشان می گفتیم احمد و یا به قول نجفی ها می گفتیم احمِد . در جبهه فیاضی یک مسئول خط بود وقتی به هتل بین المللی رسیدیم  گفتند الان احمِد میاد . دیدیم یک نفر از […]

شهیدی که از ترس آلوده شدن به گناه به مرخصی نمیرفت
به من گفتند که آقای مرادی به مرخصی نمی رود

شهیدی که از ترس آلوده شدن به گناه به مرخصی نمیرفت

خاطره ای که از فضای معنوی جبهه دارم مربوط به شهید محمد رضا مرادی است. بعد از عملیات کربلای چهار بچه ها به مرخصی می رفتند . آقای سلیمان آقایی نزدیکی های عملیات کربلای پنج و بعد از عملیات کربلای چهار به من گفتند که آقای مرادی به مرخصی نمی رود . منم گفتم با […]

شهید حمیدرضا دادو حوله ی خودش را به من داد
روایتی شنیدنی از شهید حمیدرضا دادو

شهید حمیدرضا دادو حوله ی خودش را به من داد

یادم نیست که کجا بود ما رفتیک که جایی آب تنی کنیم. با آگاهی قبلی هم نرفته بودیم. من به خاطر سهل انگاری حوله همراهم نبود. هوا گرم بود. می گویند که دستور نبی مکرم  است که همیشه وسایلی مانند شانه،مسواک،حوله همراه داشته باشید. که این ها اختصاصی است و حالت عمومی استفاده نکنید. دوستان […]

فرمانده سپاه قدر ، رزمنده ی مجروح را به دوش گرفت و به عرش برد
صورت زیبا و نورانی شهید همت

فرمانده سپاه قدر ، رزمنده ی مجروح را به دوش گرفت و به عرش برد

یک خاطره از شهید همت بگویم.تا یه کم به دلتان بچسبد. وقتی ما از هم جدا شدیم شهید حمید رضا حسینیان و بعد خواهر زاده عزیز من .  به لشکر محمد رسول اله در دو کوهه رفت . گردان عمار قبل از عملیات والفجر 1 که پای من تیر و ترکش خورد  دستم عصا و […]

مسئول آموزش پادگان امام حسین علیه السلام ، شهید میثم شکوری
بخاطر بلایی که سر ما آوردید گریه میکنیم

مسئول آموزش پادگان امام حسین علیه السلام ، شهید میثم شکوری

شهید میثم (مرتضی) شکوری مسئول آموزش بودند در پادگان امام حسین. سال 61 که ما را بردند آنجا دوره 28 آموزش بسیج بود. من قبلش خیلی آموزش دیده بودم. تک آورهای شیراز با من کاری کردند که من وقتی سال 59 با 13 سال سن تک آور را آموزش دیدم  عکس دارم که ژسه از […]

شهیدی که لوله ی سرخ تیربار را با دست گرفت و بالا برد تا جان همرزمانش را نجات دهد
نجات یک گردان با دست خالی

شهیدی که لوله ی سرخ تیربار را با دست گرفت و بالا برد تا جان همرزمانش را نجات دهد

شهید اکبر جزی در عملیات فتح المبین از فرماند‌هان لشگر مقدس امام حسین علیه السلام بود . برای رسیدن به محوری که به تیپ امام حسین واگذار کرده بودند باید حتماً از کوهستان عبور می کردیم و خودمان را به خطوط دشمن می رساندیم و با دشمن درگیر می شدیم . بعد از درگیری باید […]

ناگهان تمام نیروهای عراقی سر اسلحه هایشان را طرف بلدوزر گرفتند
سنگر سازان بی سنگر

ناگهان تمام نیروهای عراقی سر اسلحه هایشان را طرف بلدوزر گرفتند

بسم الله الرحمن الر حیم اینجانب سید جواد اخوت پور  از گردان مقدس امیرالمومنین از لشکر 14 امام حسین (ع)  هستم . خاطره ای که من می خواهم بگویم  در رابطه با سنگرسازان بی سنگر است . عملیات کربلای 5 که ما انجام دادیم  بعد از حدود بین 30 تا 40 روز پاتک عملیات کربلای […]

پیکر شهیدی که بعد از چهارده سال ، سالم پیدا شد
شهید محمدجعفر نصر اصفهانی

پیکر شهیدی که بعد از چهارده سال ، سالم پیدا شد

بسم الله الرحمن الرحیم توفیقی نصیب ما شد که  در گروه تفحص شهدای لشکر 14 امام حسین  به دنبال پیکر مطهر شهدا بگردیم. یکی از مناطقی که ما شروع به تفحص کردن  کردیم منطقه ی طلائیه بود. در یکی از ماموریت هائی که ما  برای تفحص شهدا رفتیم. حدوداً ساعت 4 الی 5 عصر بود […]

وقتی تویوتای حاج احمد چپ کرد
اعزام مجدد بعد از مجروحیت

وقتی تویوتای حاج احمد چپ کرد

من بعد از عملیات کربلای چهار ، در کربلای پنج مجروح شدم و تا بیست و شش اسفند در بیمارستان بودم . پایم را گچ گرفتند و بیست و پنج روز پایم در گچ بود . همرزم ما آقا جعفر طهماسبی برای ملاقات به منزل ما آمد . گفت : من می خواهم به جبهه […]

پیش نماز کم سن و سال
خاطره ای که از شهید خدیور دارم

پیش نماز کم سن و سال

خدیور بچه ی قد کوتاه و سیه چرده ای بود. ما یک مقر دیگه ای داشتیم که شهید حاج عبدالله نوریان ایشان را به آن جا برده بود. ما هم رفتیم که به ایشان سر بزنیم. نزدیک اذان بود که ما به چادر ایشان رسیدیم و آنها در حال نماز خواندن بودند و ایشان پیش […]

این ترکش ها نهایتاً ختم به شهادت من می شود
ایشان گفت دیشب خواب دیدم

این ترکش ها نهایتاً ختم به شهادت من می شود

بسم الله الرحمن الرحیم اینجانب اکبر جوانی از رزمندگان دوران دفاع مقدس که در سال 1363 در تیپ 28 صفر مشغول انجام وظیفه بودیم با شهید بزرگواری به نام شهید عبدالرضا حمیدی در قسمت تخریب تیپ 28 صفر مشغول خدمت بودیم. ماموریت های مختلف می رفتیم. یکی از بهترین دوستان بنده ایشان بود. در منطقه […]

کسی حق شنا کردن در اروند رود را ندارد
دوباره خندید و گفت طوری نیست عزیز

کسی حق شنا کردن در اروند رود را ندارد

بسم الله الرحمن الرحیم اینجانب کمال اسماعیلی از نیروهای لشکر 14 امام حسین (ع)  در زمان دفاع مقدس هستم . می خواهم یک خاطره ی شیرینی از شهید خرازی برای شنوندگان عزیز عرض کنم . در عملیات والفجر هشت ما ابتدا سمت کارخانه نمک عملیات انجام دادیم  بعد به دلیل مسائل نظامی لشکر امد سمت […]

روزی که حاج قاسم تانک رو منفجر کرد
گفت مواظب من باش میرم سراغ تانک

روزی که حاج قاسم تانک رو منفجر کرد

یکی از اعجوبه های تخریب شهید غلامرضا زعفری بود و عشقش زدن معبر تعجیلی بود. وقتی هم از خاطراتش تعریف میکرد اونقدر خوش سخن بود که نمیفهمیدی زمان چگونه میگذره حین تعریف خاطراتش از حرکات دست وسرش هم استفاده میکرد که این خودش خیلی جذابیت داشت بعد از شهادت شهید حاج قاسم اصغری و رسول […]

خاطرات اسارت در اردوگاه موصل
گفتند با ایران به توافق رسیدند

خاطرات اسارت در اردوگاه موصل

به نام خدا قبل از خاطرات مربوط به اردوگاه موصل ابتدا دو خاطره برای شما می گویم در منطقه که ما بودیم هشت سنگر در عقب وجود داشت و دو سنگر به فاصله 200 متر جلوتر که سنگر ی که ما در آن مستقر بودیم  جلو زیر دیدگاه عراقی ها بود و سنگر از همه […]

دستی را که مدیون شهید حاج عبدالله نوریانم
روزی که مجروح شدم

دستی را که مدیون شهید حاج عبدالله نوریانم

سال 1361 نزدیک به سال 1362بود .  با حاج عبداله و یک سری از بچه های دیگه از جمله آقای حاج عبداله سمنانی، فرامرز ابوالفضل هنجانی  حسین دیوارگر ،اقای سید مرتضی محبوب مجاز و تنی چند از دوستان دیگر که ما رفتیم با بازدید راز بالای قله 1150 که من وارد میدان مین شدم میدان […]

جانباز و آزاده سر افراز آقای جواد رجبی
سرباز تیپ بیست و یک حمزه

جانباز و آزاده سر افراز آقای جواد رجبی

به یاد شهدا و به یاد امام شهدا بنده جواد رجبی متولد سال 1345 اعزامی از لشکر 21 حمزه به منطقه بودم  دوران آموزشی در لجستیک تهران بودیم میدان حر یک هفته آن جا بودم وبعد از یک هفته به مشهد مقدس اعزام شدیم. دوران آموزشی کلاً در اردوگاه 541  مشهد بودیم لجستیکی و بعد […]

ماجرای اسارت سربازان ارتش در دهلران
به روایت سرباز ، جانباز و آزاده دفاع مقدس

ماجرای اسارت سربازان ارتش در دهلران

بسم الله الرحمن الرحیم به یاد شهدا و به یاد امام شهدا بنده جواد رجبی متولد سال 1345 اعزامی از لشکر 21 حمزه به منطقه بودم  دوران آموزشی در لجستیک تهران بودیم میدان حر یک هفته آن جا بودم وبعد از یک هفته به مشهد مقدس اعزام شدیم. دوران آموزشی کلاً در اردوگاه 541  مشهد […]

شبی که فرمانده سپاه کردستان ، شهید حاج داوود کریمی سینه خیز رفت
شناختمش ولی خواستم اذیت کنم

شبی که فرمانده سپاه کردستان ، شهید حاج داوود کریمی سینه خیز رفت

سال 58 بود وقتی وارد سنندج شدیم ، درگیری اوج پیدا کرده بود . یه تپه ای بود که بهش میگفتن باشگاه افسران ،تقریبا خوابگاه مانند بود ،که ما اونجا مستقر شده بودیم بالای تپه طوری بود که به همه جا تمرکز داشتیم .  بهار 58 تازه انقلاب پیروز شده بود.عکسشم هست اتفاقا موهامم خیلی […]

جلسات سخنرانی حاج آقا تاج آبادی در گردان تخریب
اگر بیشتر از این باشد زدگی ایجاد می کند

جلسات سخنرانی حاج آقا تاج آبادی در گردان تخریب

بعضی از بچه ها می گفتند این که شما هفته ای یک شب صحبت می کنید برای ما کم است . یک مدت هفته ای دو شب در روزهای یکشنبه و دوشنبه صحبت می کردیم . بعداً آن را کم کردیم و هفته ای یک شب شد آن هم در چهارشنبه ها . البته هر […]

ماجرای شوخی با حاج منصور ارضی در گردان تخریب
ماجرا فقط یک شوخی ساده بود

ماجرای شوخی با حاج منصور ارضی در گردان تخریب

بعد از عملیات ام الرصاص یک عده از بچه ها برای مرخصی به تهران آمدند . چند نفری تازه از مرخصی آمده بودند که آن جا ماندند و چند نفری هم به عملیات فکه رفتند . ما از مرخصی آمدیم و دیدیم که عملیات فکه شروع شده است . هیئت های حسین جان آن موقع […]

حاج آقا این مرد بچه های رزمنده و بسیجی را منحرف می کند
روحانی ای که بچه ها را از جبهه منع میکرد

حاج آقا این مرد بچه های رزمنده و بسیجی را منحرف می کند

حدود سه چهار ماه بود که من به گردان تخریب آمده بودم . آقای میسوری از آقایی زیاد حرف می زد . کارهایی می کرد و می گفت استاد ما این را گفته است یا ذکرهایی میگفت و می گفت این ذکر را استاد ما گفته است . پرسیدم استاد شما کیست ؟ گفت امام […]

با گروه تحقیقاتی خالدین همراه شوید

سلام!
من پژوهشگر فرهنگ ایثار و شهادت و تاریخ معاصر هستم...

هر روز از شهدای دفاع مقدس ، شهدای دفاع از حرم و شهدای امنیت و اقتدار، ببینید وبخوانید و بشنوید ...

کانال خالدین، یک آغاز برای شروع رفاقت با شهداست...

هر روز از شهدا ببینید و بخوانید و لذت ببرید

برنامه غذایی

رایگان

برای شما!

متشکرم!