• امروز : یکشنبه, ۱۶ اردیبهشت , ۱۴۰۳
شهید اربابیان فرمانده دسته مان بود

آشنایی و رفاقت با شهید حاج ناصر اربابیان

  • کد خبر : 2937
آشنایی و رفاقت با شهید حاج ناصر اربابیان

زمانی که من بعد از عملیات خیبر برای اولین بار حاج ناصر اربابیان را دیدم . وقتی تقسیم بندی کردند من در دسته ای افتادم که حاج ناصراسماعیل یزدی ، احمد، مصطفی مبینی و خدا رحمت کند چند تایی از بچه ها هم بودند. حاج ناصر مسئول دسته ی ما شد. از آنجا استارت آشنایی […]

زمانی که من بعد از عملیات خیبر برای اولین بار حاج ناصر اربابیان را دیدم . وقتی تقسیم بندی کردند من در دسته ای افتادم که حاج ناصراسماعیل یزدی ، احمد، مصطفی مبینی و خدا رحمت کند چند تایی از بچه ها هم بودند. حاج ناصر مسئول دسته ی ما شد. از آنجا استارت آشنایی ما با حاج ناصر اربابیان زده شد. حاج ناصر بسیار بسیار بچه ی رئوف و مؤدبی بود. برعکس ما خیلی مؤدب بود.

ما خیلی اذیتشان می کردیم . انشااله از ما راضی باشد. فرمانده دسته مان بود ، هرچه می گفت انجام می دادیم اما به مرور که بیشتر با هم آشنا می شدیم  و با هم مرخصی می رفتیم احساس صمیمیت می کردیم. ایشان خیلی باتقوا و با اخلاص و کاری و دانا بودند. کسی که تخریب می آید یا باید خوب باشد و یا باید عالی باشد. کسانی که عالی بودند مسئول دسته و گروه ها می شدند. بچه های با اخلاص و با تقوایی بودند. هم اینکه کاربلد و وارد بودند. حاج ناصر هم از همین بچه های مودب و عالی بود و با هم خیلی دوست بودیم. با اینکه اذیتش می کردیم اما بیشتر اوقات با ما بود.

اعتمادی که فرماندهان لشگر به حاج عبدالله نوریان داشتند
لینک کوتاه : https://khaledin.com/?p=2937
  • نویسنده : حاج اصغر معصومی
  • منبع : خالدین

خاطرات مشابه

01اسفند
عملیات والفجر هشت به روایت حاج حسن نسیمی
محور جزایر مجنون در عملیات والفجر هشت

عملیات والفجر هشت به روایت حاج حسن نسیمی

29بهمن
رسد آدمی به جایی که بجز خدا نبیند
روایتی از اعتقادات فرماندهان شهید گردان تخریب

رسد آدمی به جایی که بجز خدا نبیند

29بهمن
ماجرای قرآن جیبی شهید حاج عبدالله نوریان
هدایا و نامه هایی که از پشت جبهه می آمد

ماجرای قرآن جیبی شهید حاج عبدالله نوریان

ثبت دیدگاه