• امروز : جمعه, ۱۴ اردیبهشت , ۱۴۰۳

دفاع مقدس - خاطرات شهداء

من گفتم یارِ من پیام ، اونم قبول کرد
شهید پیام پوررزاقی

من گفتم یارِ من پیام ، اونم قبول کرد

سید گفت : دوبه دو یار انتخاب کنید برای حمل مجروح… هنوز حرف های آقاسید تمام نشده بود که من خودم رو کنار شهیدپیام رسوندم وگفتم “یارمن پیام” اون هم با خنده قبول کرد. یه مسیر شاید ۳۰۰ متری رو میبایستی همدیگر رو قلمدوش میکردیم وسرازیری میرفتیم وسربالایی برمیگشتیم.. مسیر شیب دار هم بود و رفت اومد واقعا سخت بود..

شاه حسینی جزو معدود نیروهای آزاد لشکر بود
شهید عبدالحمید شاه حسینی

شاه حسینی جزو معدود نیروهای آزاد لشکر بود

خاصیت کوه های سنندج این بود که زمستوناش سرما و برف وحشت ناکی داشت . عملیات های ماهم طوری بود که وقتی میخواستیم بریم دم غروب حرکت میکردیم و سر شب میرسیدیم چون از روستا میرفتیم… شهید عبدالحمید شاه حسینی جزو معدود نیروهای آزاد لشکر بود و هرجا که نیرو نیاز داشتن میرفت و به […]

او شجاعتش ذاتی بود

معاون تیپ عاشورا شهید شیرعلی سام

در تیپ 7 دزفول مسئول گروهان بودند . ولی در هنگام شهادت معاون تیپ عاشورا بودند. من در بچگی یک آدم به شدت ترسویی بودم درب خانه را باز می کردم نگاه نمی کردم که پشت در کیست . منزل ما اجاره ای بود اما 500 متر بود و خیلی بزرگ بود. در را که […]

شهید محمود گلزاری برای ما مثل یک پدر و برادر بود
شهیدان صمد و محمود گلزاری

شهید محمود گلزاری برای ما مثل یک پدر و برادر بود

شهید صمد و محمود گلزاری دو برادر بودند . حاج محمود که روحش شاد ، یکی از انسان هایی بود که من احساس نمی کردم روی زمین زندگی می کند. ایشان در چهره شناسی بی نظیر بود و به شهید قدوسی در کارها کمک می کرد. ایشان را به گمرک باکو فرستادند ، که کل […]