• امروز : جمعه, ۳۰ شهریور , ۱۴۰۳
داستان‌هایی که میگن در مورد جبهه و جنگ و شهدا
احساس نشه ما قصد داریم اغراق کنیم

داستان‌هایی که میگن در مورد جبهه و جنگ و شهدا

ببین من یه مطالبی گفتم خدمت شما و یه صحبتهایی بود که آیا داستان‌هایی که میگن در مورد جبهه و جنگ و شهدا و اینا ، واقعیته ؟ میگن که خیلیا شاید باورشون نشه و میگن باور کردنی نیست ! من یه مقدار از جنبه‌های دیگه هم گفتم ، مثلا از جرم خودم عرض کردم […]

بچه های رزمنده به تعبیر و روایت حاج مسعود میسوری
به بچه های جنگ بچه مکتبی می گفتند

بچه های رزمنده به تعبیر و روایت حاج مسعود میسوری

بچه های جنگ اوایل انقلاب بچه مکتبی می گفتند. خیلی چیزی بلد نبودند. شور حماسی انقلابی داشتند که شاه باید برود و مرگ بر شاه می گفتند. یک مقداری که گذشت بچه مکتبی ها تبدیل شدندبه بچه های متشرع که نماز بخوانند و درست وضو بگیرند و احکامشان را درست انجام دهند. بعضی از بچه […]

یک خاطره خنده دار از عملیات والفجر چهار
سیستم های دستشویی و فاضلاب

یک خاطره خنده دار از عملیات والفجر چهار

بیشترین خاطره ای که برای ما از عملیات والفجر چهار موند مربوط به حواشی بعد از عملیات بود . ما توی منطقه مونده بودیم و بعضا عکسایی هست از اون جا مثل همون عکسی که من با حاج حسن نسیمی دارم و پای یه درخت ایستادیم و بچه ها جمع شدن . ما ، اونجا […]

رتبه برتر کنکور ، شهید حمیدرضا دادو
تیم سه نفره ی شهداء

رتبه برتر کنکور ، شهید حمیدرضا دادو

یک تیم سه نفره در بچه ها داشتیم که در یک رنج سنی قرار داشتند و بسیار معنوی و کاری بودند . شهید مهدی ضیائی و شهید حمیدرضا دادو و کسی که بعدا به شهادت رسید شهید سید مهدی تقوی . هر سه این عزیزان در یک فضا بودند ، هم جدی و هم معنوی […]

دست خط و نامه ی شهید حاج عبدالله نوریان
طی شد این عمر تو دانی به چه سان

دست خط و نامه ی شهید حاج عبدالله نوریان

روزی بر روی موتور بودیم . با تریل 125 از پادگان ابوذر داشتیم می رفتیم سرابگرم ، این را آنجا به من داد .   فکر کنم مربوط به سال 1361 است که به یادگار نگه داشتم . انشااله یک روز بگیم این را با ما در قبر بگذارید. حاج عبدالله ما را فراموش نکند.   […]

حاج عبدالله نوریان گفت حاج قاسم اصغری فرمانده خوبی میشه
ماجرای ورود شهید حاج قاسم اصغری به گردان

حاج عبدالله نوریان گفت حاج قاسم اصغری فرمانده خوبی میشه

در رابطه با حاج قاسم اصغری خیلی حرف ها زده شده . از شجاعتش ، از روی سیم خاردار خوابیدنش ، از اخلاقیاتش خیلی صحبت ها شده . قبل از عملیات والفجر2 ، مقر گردان توی کوهدشت بود . اون زمان شهید حاج عبدالله نوریان با شهید حاج سید محمد زینال حسینی اکثرا میرفتن منطقه […]

مسئول چایی ، شهید اصغر رحیمی
شهید مظلوم گردان تخریب

مسئول چایی ، شهید اصغر رحیمی

یک شهیدی بود درگردان بنام شهید بزرگوار اصغر رحیمی . از شهدای خیلی خوب و زحمت کش گردان ما بود بچه کرج بود وقتی به گردان آمد 16 الی 17 سال داشت بعد از عملیات کربلای یک بود که وارد گردان شد .  از روز اول کسی بود که در گردان هر کاری نیاز بود […]

ماجرای سوختن پای شهید هادی مهین بابایی
حتی یه آخ نگفت

ماجرای سوختن پای شهید هادی مهین بابایی

هادی مهین بابایی یکی از پسرای هیکل دار و خوش تیپ و مو بور و خیلی با اخلاق و خیلی شاد بود . در کنار اینکه خیلی مکتبی بود خیلی هم مهربون بود . این بشر رو تو بدترین شرایط اخمو نمیدیدیم . حتی تو بدترین شرایط .من ندیدم اصلا تو مراسمامون که بچه های […]

ماجرای یک عکس
درگیری روحانی گردان تخریب با شهید سید مهدی تقوی

ماجرای یک عکس

  این عکس مربوط می شود به شبی که شهید تقوی داشتند دسته را محیا می کردند برای یک حرکت رزم شبانه . من اونجا دیدم که شهید تقوی خیلی جدی دارد به بچه ها نهیب میزند که البته جدیت هم میطلبید . شهید تقوی خیلی مودب و آرام  بود . کمتر از ایشان تغیّر […]

اگر لازم شد من میدوم توی میدون مین ، شماها با فاصله دنبالم بیاین
طلبه شهید ، اسدالله الله یاری

اگر لازم شد من میدوم توی میدون مین ، شماها با فاصله دنبالم بیاین

شهید اللهیاری از قدیمی های تخریب لشگر۱۰ بود به جهت لهجه ترکی فارسی که داشت خیلی شیرین حرف میزد و توی هر جمعی که وارد میشد کمپوت روحیه بود. البته خیلی آدم با جنبه وباظرفیتی بود. فرمانده ما شهید حاج عبدالله که به جدی بودن ووقار معروف بود وبه ندرت با کسی شوخی میکرد با […]

اولین باری که شهید محمود کاوه رو دیدم
من با خودم میگفتم حتما باید یلی باشه برای خودش

اولین باری که شهید محمود کاوه رو دیدم

سال پنجاه و نه اعزام شدم به جبهه کردستان .بعد از اینکه آزاد سازی ها تموم شد ، من زخمی شده بودم . دوباره برگشتم سقز .اونجا  بودم که گفتن میخوان گردان درست کنن . گفتن کسی هست به نام محمود کاوه . کاوه بود و رفیعی . این دو نفر مشهدی بودن و میخواستن […]

برادر داوود ! یک یا حسین دیگه بگی رسیدیم
پنجاه متر بیشتر نمونده

برادر داوود ! یک یا حسین دیگه بگی رسیدیم

روز آخر عملیات بدر ، بعد از عقب نشینی بود که حاج عبدالله نوریان گفت برید هرچی که اونور آب مونده  منهدم کنید . ما رفتیم و کارامون که تموم شد برگشتیم .شهید خیاط فیض چون گلوگه خورده بود و نمیتونست بیاد عقب پل رو منفجر کرد و خودش هم شهید شد . منم اونجا […]

طلبه رزمی تبلیغی و بسیار شجاع ، شهید سعید نخبه زعیم
بچه های گردان حضرت زینب زدند به خط

طلبه رزمی تبلیغی و بسیار شجاع ، شهید سعید نخبه زعیم

آقای حاج مسعود تاج آبادی  یک روحانی رزمنده بودند که در گردان حضور داشتند اما بنده چون مقید به فعالیت های پشت جبهه بودم مرتب در رفت و آمد بودم . بعضی از دوستان روحانی بودند که علاوه بر گردان، جاهای دیگری نیز می رفتند و سر می زدند از جمله این روحانی ها آقای […]

حاجی ما کار و زندگی داریم شاید این هلیکوپتر بخواهد حالا حالاها بچرخه…
نحوه شهادت شهید اسماعیل خوش سیر

حاجی ما کار و زندگی داریم شاید این هلیکوپتر بخواهد حالا حالاها بچرخه…

یکی از بچه های گردان تخریب لشگر ده ،  شهید اسماعیل خوش سیر بود که چند برادر بودند یکی از آنها ایوب بود . یکی از ویژگی های ممتاز شهید اسماعیل خوش سیر شوخ طبع بودنشان بود . چون همیشه عملیات نبود و چون در فضای دور از خانواده بودند حوصله جوان ها سر می […]

وصیت نامه ی شهید غلامحسین افشردی ( حسن باقری )
دریاها خروش را از او یاد بگیرند

وصیت نامه ی شهید غلامحسین افشردی ( حسن باقری )

بسم رب الشهداء والصدیقین ….. مردانی در عهد و پیمان خویش با خدا راستگو و وفادارند آن کسانی که به عهد خویش وفا کردند و دیگران نیز در انتظار لحظه(شهادت) بسر می برند و تو هرگز در اراده و تصمیم آنان خللی یا ….. (بنام الله یعنی آن کسی که به عشق او در این […]

اسم من علی چیت سازیانه بسیجی ام و هر لحظه ممکنه شهید یا مجروح یا اسیر بشم
ماجرای خواستگاری شهید چیت سازیان

اسم من علی چیت سازیانه بسیجی ام و هر لحظه ممکنه شهید یا مجروح یا اسیر بشم

مادرم درگوشم گفت که قرار است امشب منصوره خانوم و پسرش به خانه مان بیایند .با شنیدن این حرف دست و پایم یخ کرد و قلبم به تپش افتاد . بعد از ناهار در حالی که دلهره ی آمدن خواستگار را داشتم با کمک رویا نظافت خانه را تکمیل کردیم . شب شده بود و […]

خیلی خون ریخته شده تا شما تربیت بشی
بدون پا هم میتونی به اسلام خدمت کنی

خیلی خون ریخته شده تا شما تربیت بشی

25 بهمن ماه 1363 در عملیات منطقه کلب رضاخان ، در بالای یکی از ارتفاعات با مسئولیت جانشینی گردان امام سجاد صلوات الله علیه مجروح شدم . این جراحت منجر به عارضه نخاعی شد . مدتی در بیمارستان جم تهران بستری بودم . در این مدت شهید کاوه هر از چند گاهی به ملاقاتم می […]

این چیز ها ممکنه ما رو از مسیر منحرف کنه !
هرگز آن عصبانیتش از یادم نمیرود

این چیز ها ممکنه ما رو از مسیر منحرف کنه !

او (شهید عبدالحسین برونسی ) جبهه ماند و من آمدم مشهد ، مرخصی ، صبح روز بعد رفتم ملک آباد ، مقر سپاه . یکی از مسئولین رده بالای سپاه گفت : به هرکدوم از فرماندهان وسیله ای دادیم ، یک ماشین لباسشویی هم سهم آقای برونسی شده . مکث کرد و ادامه داد : […]

اعتراض به نظرات خاص رهبری، ضدیت با رهبری نیست البته دشمنی نباید کرد …
این مفاهیم را باید از هم جدا کرد

اعتراض به نظرات خاص رهبری، ضدیت با رهبری نیست البته دشمنی نباید کرد …

یک نکته‌ای که در دنباله‌ی مطالبه‌ی دانشجوئی عرض میکنم، این است که مطالبه کردن با دشمنی کردن فرق دارد. اینکه ما گفتیم گاهی اوقات معارضه‌ی با مسئولان کشور نشود به معنای انتقاد نکردن نیست ؛ به معنای مطالبه نکردن نیست ؛ در باره رهبری هم همینجور است . این برادر عزیزمان میگوید «ضد ولایت فقیه» […]

قرار گذاشتیم من به روح الله فقه و اصول یاد بدم و اون به من خطاطی
گفتم کجا ؟ گفتا به خون

قرار گذاشتیم من به روح الله فقه و اصول یاد بدم و اون به من خطاطی

روح الله استاد سطح عالی یا شاید ممتاز کانون خوشنویسان بود . کلاس تدریس هم داشت . یک برهه ای بهش گفتم من بهت فقه و اصول یاد میدم و تو هم در عوض بهم خطاطی یاد بده که رفت و برام چند تا کتاب سرخط خطاطی گرفت و با هم یک مدتی کار میکردیم […]

به علماء و روحانیون تاکید میکنم که حرف های جوانان و اندیشمندان را با روی گشاده و آغوش باز بشنوید …
نمیشود فوراً انگِ التقاط و انحراف بر نوشته‌هاشان زد

به علماء و روحانیون تاکید میکنم که حرف های جوانان و اندیشمندان را با روی گشاده و آغوش باز بشنوید …

علما و روحانیون ان شاء الله به همه ابعاد و جوانب مسئولیت خودآشنا هستند ولی از باب تذکر و تأکید عرض می‌کنم امروز که بسیاری از جوانان و اندیشمندان در فضای آزاد کشور اسلامی‌مان احساس می‌کنند که می‌توانند اندیشه‌های خود را در موضوعات و مسائل مختلف اسلامی بیان دارند، با روی گشاده و آغوش باز […]

تصور میکردند با رحلت امام فروپاشی نظام مقدس آغاز میشود
از بیست و سوم تیر هفتاد و هشت تا نهم دیماه هشتاد و هشت

تصور میکردند با رحلت امام فروپاشی نظام مقدس آغاز میشود

دشمنان ما تصور میکردند با رحلت امام، آغاز فروپاشی این نظام مقدس کلید زده خواهد شد. آنها خیال میکردند امام که رفت، بتدریج این شعله خاموش خواهد شد، این چراغ خاموش خواهد شد. بعد، مراسم تشییع جنازه‌ی امام، آن احساسات مردم، آن حرکت عظیم مردم در حمایت از کاری که خبرگان کردند، اینها را مایوس […]

جزئیات جلسه محاکمه و اعدام شیخ شهید ، شهید شیخ فضل الله نوری
عاقبت مشروطه ای که در سفارت انگلیس به عمل آمد ...

جزئیات جلسه محاکمه و اعدام شیخ شهید ، شهید شیخ فضل الله نوری

شیخ شیهد ، حاج شیخ فضل الله نوری یکی از موسسان و رهبران جریان مشروطه در دوره ی قاجار بود . شیخ فضل الله معتقد بود که مشروطه باید مشروعه و اسلامی باشد و در غیر این صورت منحرف خواهد شد و بجای ماهیت ضد استبدادی ، ابزاری خواهد شد برای تایید استبداد . این […]

از روزی که مردم شیخ شهید را تنها گذاشتند تا حماسه ی نهم دیماه
از 1288 تا 1388

از روزی که مردم شیخ شهید را تنها گذاشتند تا حماسه ی نهم دیماه

نهم مرداد سال هزار و دویست و هشتاد و هشت در تهران ، مردم در مسیر دوراهی بزرگی قرار گرفتند . یک راه به سمت قله بود و راه دیگر سرازیری ملایمی بود که به عمیق ترین درّه ختم میشد . فضا را طوری مه آلود کرده بودند که مردم نه قله را میدیدند و […]

ده واقعه مهم در هفتاد و پنج روز ، مورد اتفاق شیعه و اهل تسنن
ما برای خود امیری انتخاب می‌کنیم

ده واقعه مهم در هفتاد و پنج روز ، مورد اتفاق شیعه و اهل تسنن

کتاب خدا ما را کافى است در روزهاى پایانى عمر رسول خدا(صلى الله علیه وآله) آن حضرت به جمعى از اصحاب که به عیادتش رفته بودند، فرمود: «قلم و دواتى برایم حاضر کنید تا براى شما نامه اى بنویسم که پس از آن هرگز گمراه نشوید». ولى بعضى از صحابه به مخالفت برخاستند و مانع […]

با گروه تحقیقاتی خالدین همراه شوید

سلام!
من پژوهشگر فرهنگ ایثار و شهادت و تاریخ معاصر هستم...

هر روز از شهدای دفاع مقدس ، شهدای دفاع از حرم و شهدای امنیت و اقتدار، ببینید وبخوانید و بشنوید ...

کانال خالدین، یک آغاز برای شروع رفاقت با شهداست...

هر روز از شهدا ببینید و بخوانید و لذت ببرید

برنامه غذایی

رایگان

برای شما!

متشکرم!