فرمانده لشکر ده هزار نفری به من گفت میتوانی یک دسته نیرو به من قرض بدهی؟ ماموریت ناتمام با شهید هادی مهین بابایی واجب تر از نماز شب ، محافظت کردن از اموال بیت المال است بچه ها گفته بودند موسی طیبی موجی ست آخرین وداع شهید بابابزرگی با فرزندانش وقایع پس از رحلت رسول اکرم به روایت سلمان فارسی میلاد امام جواد علیه السلام ، خط بطلانی بر عقاید واقفیه به نظرم آیفا خاطره ای جدا نشدنی از خاطرات گردان تخریب است
من منوچهر قائد امینی هستم، و آشنایی من با گردان به این صورت بود که من با آقا رضا راجعی رفیق بودم و ایشان از گردان تخریب خیلی تعریف می کردند . به همین خاطر من هم شیفته ی اخلاقیات بچه هایی که می گفت شدم و به گردان تخریب آمدم. من در منطقه قلاجه […]
شهید حسن پردازی مقدم یه مدت گردان تخریب نبود . من زمانی که اومدم ایشون نمیدونم به چه دلیلی توی گردان نبود . البته قبل از من توی گردان بود . ولی من که بیست و سوم تیرماه 1364وارد گردان تخریب شدم ، ایشون توی گردان نبود . بعد از عملیات عاشورای سه دوباره اقای […]
من به دلیل اینکه یک سمت صورتم آسیب دیده بود ریش نمی گذاشتم ، سبیل می گذاشتم. و یک موتور قدیمی داشتم و با آن به واحد مهندسی می آمدم. یک بار ، شهید حسن پردازی مقدم به من گفت : ما فکر می کردیم که تو از بچه های منافق هستی ! چون سبیل […]