• امروز : یکشنبه, ۹ اردیبهشت , ۱۴۰۳
شهید حاج عبدالله نوریان فرمانده گردان تخریب

واجب تر از نماز شب ، محافظت کردن از اموال بیت المال است

  • کد خبر : 3893
واجب تر از نماز شب ، محافظت کردن از اموال بیت المال است

شهید حاج عبدالله نوریان چادر اختصاصی ندشت . یک چادر فرماندهی زده بود اما این چنین نبود که بخواهد فقط در آن چادر بخوابد . آن چادر را برای کار ، مشورت کردن و جلسه گذاشتن با معاون گردان و… برپا کرده بودند ولی چون معمولا می رفتند کارهای هماهنگی را انجام می دادند ، […]

شهید حاج عبدالله نوریان چادر اختصاصی ندشت . یک چادر فرماندهی زده بود اما این چنین نبود که بخواهد فقط در آن چادر بخوابد . آن چادر را برای کار ، مشورت کردن و جلسه گذاشتن با معاون گردان و… برپا کرده بودند ولی چون معمولا می رفتند کارهای هماهنگی را انجام می دادند ، برای استراحت می آمدند در چادر بچه ها . خیلی وقت ها هم به چادر تدارکات می آمدند و شب می خوابیدند .

یک شب بعد از عملیات والفجردو ، ما تازه رسیده بودیم به مقر و فرصت نکردیم همه لوازم تدارکات را در چادر بچینیم . حاج عبدالله نصف شب رسیده بود . ما هم در چادر خسته بودیم و خوابیده بودیم در حالی که یک سری جنس ها بیرون مانده بود و شب هم باران گرفته بود . حاج عبدالله بلند شد و با حالت عصبانی رفت سمت تک تک چادرها و بچه ها را صدا کرد . بلند بلند میگفت : برادرها بلند بشید بیاید .

نزدیک نماز صبح بود . یک سری ها بلند شدیم و رفتیم چادر کشیدیم روی جنس ها تا خیس نشوند . لباس و مواد غذایی و نان بود . چادر کشیدیم روی اجناس که خیس نشوند . صبح که شد ، بعد نماز صبح بلند شد و شروع کرد به صحبت کردن و گفت : برادرها ! واجب تر از نماز شب ، محافظت کردن از اموال بیت المال است .

حاج عبدالله خیلی به حفظ بیت المال و این طور موارد اهتمام می ورزید .

مسئول مستحبات ، شهید جعفرصادق نصرتخواه
لینک کوتاه : https://khaledin.com/?p=3893
  • نویسنده : حاج علی بهجانی ممقانی
  • منبع : خالدین

خاطرات مشابه

01اسفند
عملیات والفجر هشت به روایت حاج حسن نسیمی
محور جزایر مجنون در عملیات والفجر هشت

عملیات والفجر هشت به روایت حاج حسن نسیمی

29بهمن
رسد آدمی به جایی که بجز خدا نبیند
روایتی از اعتقادات فرماندهان شهید گردان تخریب

رسد آدمی به جایی که بجز خدا نبیند

29بهمن
ماجرای قرآن جیبی شهید حاج عبدالله نوریان
هدایا و نامه هایی که از پشت جبهه می آمد

ماجرای قرآن جیبی شهید حاج عبدالله نوریان

ثبت دیدگاه