یک بار سفارش سید مجتبی را به برادرش کردم خداوند خریدار جانها و تلاشها و مجاهدت هاست لطف شهید سید محمد زینال حسینی فقط شامل برادرش شد به علماء و روحانیون تاکید میکنم که حرف های جوانان و اندیشمندان را با روی گشاده و آغوش باز بشنوید … روح امام خمینی ، روح نوابی بود به اضافه مرجعیت دنبال حلال باش که حروم زندگیتو به آتیش می کشه وقايع روز های رحلت رسول اکرم و سقيفه به روایت براء بن عازب حاجی دنبالم به تهران درب منزلمان آمد
سال شصت و هفت ، روزهایی بود که عراق دفاع متحرک می کرد و به جلو می آمد ، ما داشتیم انبار زاغه را خالی می کردیم . شهید امیر یشلاقی هم بود . شهید حاج ناصر اربابیان (معاون گردان) گفت ما با موتور به جلو می رویم که از نیروهای عراقی خبر بگیریم . […]
در ارتفاعات نزدیک سد عراق یک مقر داشتیم. پشت مان هم قرارگاه تاکتیکی لشکر سید الشهدا بود. چون آن جا قرارگاه بود هواپیما زیاد می امد و بمباران می کرد. و زیر تیغش قرار می گرفت. ما به بچه ها گفته بودیم که یک سنگر انفرادی بکنند. که اگر هواپیما آمد در این سنگر ها […]