طوری یا حسین گفت که ساختمان لرزید روز های سخت پذیرش قطعنامه 598 وقتی حاج عبدالله نوریان پایش را در گردان مهندسی گذاشت وقتی پیش بینی شهید محمدرضا دوقوز درست از آب درومد حق را بگوييد و تبليغ کنيد و از بيچارگي فردا خبر دهيد شهدای ما برای حفظ ناموس و حفظ اسلام شهید شدند علامه امینی حکومت را از آن ولی فقیه میدانست حاج رسول از من خواست برای شهادتش دعا کنم
عملیات والفجر هشت قرار بود در دو محور انجام شود . لشگر سیدالشهداء علیه السلام در گمرک خرمشهر مستقر بود و نهر عرایض کنارمان بود . این منطقه به لشگر سیدالشهداء علیه السلام محول شد و بعدا متوجه شدیم که برای ادامه ی کار ، سمت راست ما بچه های لشگر 21 امام رضا ، […]
مدتی قبل از عملیات خیبر بود که به منطقه جفیر آمدیم . یک پاسگاهی بود به نام پاسگاه زارعی که به آنجا رفتیم و تا یک مدت هم در آن جا بودیم تا قرار شد به آن طرف آب برویم . یک قرارشد با هلیکوپترها جلو برویم اما بعد گفتند نشد . هلیکوپترها را روشن […]
یادم هست که یک بار رفتیم به محور ارتفاعات بمو . لشگر بیست و هفت رفته بود آن جا کار بکند که دو نفر از لشگر جدا شده بودند و به سمت چپ آن کوهستان رفته بودند . یک درّه ای بین ما و عراقی ها بود . یک دره بود و رو به رویمان […]
در یک مقطعی که عملیات نبود ، ما بچه های گردان تخریب به مریوان رفته بودیم . ما در مریوان کار می کردیم البته یک جایی بودیم که درگیری نبود . اسم آن جا را گذاشته بودند آموزش مادر ولی ما هم می گفتیم آموزش مادربزرگ چون خیلی دوره ی سنگین و سختی بود . […]
ما در جریان عملیات والفجر هشت به گردان حضرت علی اکبر علیه السلام مامور شدیم . مسئول تیم ما ، فکر کنم آقای علی اصغر صادقیان بود . من و علی اصغر صادقیان همیشه با هم شوخی می داشتیم . آن شب آمدیم و سوار قایق شدیم و منتظر بودیم که بچه ها ی غواص […]
لیست شهدای گردان تخریب لشگر ده سیدالشهداء علیه السلام به تفکیک عملیات شهدای گردان تخریب لشگر ده سیدالشهداء علیه السلام در سال 1361 پاکسازی میادین مین (سومار و گیلان غرب) شهید سید مرتضی مساوات شهید محمدرضا دوقوز شهید محسن رضایی پور شهید محمدرضا بسطامخانی عملیات والفجر مقدماتی (منطقه فکّه و العماره) شهید علیرضا جلیلوند […]
ما بچه های گردان تخریب ، زمان عملیات والفجر دو ، در منطقه ی حاج عمران بودیم . من فقط یادمه که توی منطقه ی حاج عمران بودیم که یه دفعه ما رو برداشتن بردن یه منطقه ی کوهستانی که ما هیچ اطلاعاتی ازش نداشتیم و به ما گفتن که باید اینجا برید عملیات . […]
قبل از انجام عملیات عاشورای سه که در منطقه ی فکه انجام شد ، ما بدلیل کنجکاوی آن روزمان ، یک سری موضوعات را پیگیری کردیم و در بعضی موضوعات سهیم و دخیل شدیم که نهایتا منجر شد به انتخاب فرمانده جدید تیپ حضرت سیدالشهداء علیه السلام . یعنی بعد از این جریانات آقای خزائی […]
در عملیات والفجر یک ، ما مأمور شدیم به واحد مهندسی رزمی برویم . عراق به قدری آتش میریخت که امکان انجام ماموریت وجود نداشت . یک لودر بزرگ آنجا بود که بیلش را بلند کرد و ما رفتیم زیر بیلش تا از گزند ترکش مصون بمانیم . صبح شده بود و ماموریت ما انجام […]
ما در عملیات بدر تیم دوازده یا سیزده نفره بودیم و خود شهید آقا سید محمد زینال حسینی خدابیامرز هم همراه ما بود . ما با قایق رفتیم و وقتی در راه داشتیم می رفتیم دیدیم همه ی نیروها در حال برگشتن هستند . پرسیدیم چرا برمیگردید که گفتند دستور عقب نشینی صادر شده و […]
قبل از عملیات عاشورای سه ، لشگر سیدالشهداء علیه السلام ، تیپ سیدالشهدا بود و هنوز به لشگر ارتقاء پیدا نکرده بود . حاج علی فضلی که فرمانده لشگر شد ، تیپ تبدیل به لشگر . اولین عملیاتی که در زمان فرماندهی حاج علی فضلی انجام شد به نظرم عملیات عاشورای سه بود . عملیات […]
بعد از عملیات فکه قرار شد برای مین گذاری یگ گروه به فاو برود. حدود 20 نفر بودیم که هفت تن آل صفا آن جا شهید شدند. آن زمان حاج عبدالله تازه شهید شده بود و سید محمد زینال حسینی فرمانده بود . شهید سید محمد به من گفت شما هم با بچه ها برو.. […]
لشگر ده سیدالشهداء علیه السلام در منطقه ی سردشت یک خط پدافندی داشت که قبلا خط عراقی ها بود و ظاهرا به تازگی تصرف شده بود . یکی دو تا از گردان های لشگر آن جا مستقر بودند . عراقی ها آن جا یک سری میدان مین داشتند که قبل از شکستن خط شان کاشته […]
عملیات کربلای پنج درواقع یک عملیات تعجیلی برای غافل گیری دشمن بود . عملیات کربلای چهار، تقریبا پانزده روز قبل از عملیات کربلای پنج اتفاق افتاد . به خاطر لو رفتن عملیات و عدم الفتحی که شکل گرفت ، دشمن جشن و شادی به پا کرد و در همه ی رسانه های دنیا اعلام کرد […]
همکاری ما با شهید حاج عبدالله نوریان ادامه داشت و نیرو هایشان تحت آموزش بودند تا آن که موعد عملیات فرا رسید و فرماندهان تصمیم گرفتند که عملیاتی به نام والفجر دو در منطقه حوالی پیرانشهر صورت بگیرد . یکی دو سفر هم برای شناخت محیطی ، به اتفاق شهید حاج عبدالله نوریان رفتیم و […]
در منطقه ی عملیاتی کربلای یک ، یک شکاف در محل استقرار ما بود که دهانه اش باز بود و ما در انتهایش چادر زده بودیم. . جای ما تخریب چی ها آن جا بود . یک روز هواپیما های عراق آمد و زاغه مهمات لشگر امام رضا علیه السلام را زد . زاغه مهمات […]
من در عملیات ویژه ی شهدا یا عملیات سیدالشهداء علیه السلام شرکت نداشتم . البته یک دفترچه خاطرات دارم که در آن دفترچه ، بچه هایی که به عملیات رفتند ، بعضا چند خطی نوشته اند . یکی از شهدایی که دستخطش در آن دفترچه هست ، شهید سید مهدی اعتصامی است . من قبل […]
بعد از عملیات کربلای یک ، یادم هست که ما چند وقت از قلاجه رفتیم و بعد مجدد برگشتیم . ما چند نفر بودیم که می رفتیم در زاغه می خوابیدیم . یک زاغه ای داشتیم در قلاجه به این صورت که چادر زدیم بودیم و مهمات را با فاصله از بچه ها نگهداری می […]
عملیات کربلای یک در منطقه مهران انجام شد و لشکر سیدالشهدا رفت در منطقه ی مهران مستقر شد . بعد از ایلام یک درّه ی شیار مانندی بود که درآن شیار ، گردان تخریب سه چهار تا چادر زده بود . حدود سی چهل متر جلوتر هم رودخانه ای بود و ما می رفتیم و […]
عملیات والفجر هشت ، یک عملیات منحصر به فرد در کل دفاع مقدس بود . مدتی پیش از آن ، به واسطه ی نفوذ عناصر دشمن و منافقین ، عملیات ها بعضاً لو می رفت ، مختل می شد و یا با عدم الفتح مواجه می شد. به همین خاطر ، کار وسیعی روی عملیات […]
ما در جریان عملیات والفجر دو ، از جنوب اعزام شدیم به شهر نقده و رفتیم و رسیدیم پیرانشهر . خب با یه سر و صدایی هم راه افتادیم چون تیپ کامل حرکت کرده بود . رفتیم توی شهر نقده مستقر شدیم و شب هم عملیات شروع شد . عملیات انجام شد و خیلی هم […]
قبل از عملیات ام الرصاص ، لشگر سید الشهدا ع مانور داشت . قرار بر این بود که توی این مانور ، پشت رودخانه کارون ، غواص ها از بزنن به آب و این طرف در بیان و عملیات کنن . یه منطقه ی جزیره مانندی بود که ما رفتیم و اونجا ، دینامیت ها […]
من قبل از عملیات والفجر هشت ، دو تا عملیات شرکت کرده بودم ، یکی عاشورای سه و یکی هم عملیات ام الرصاص . در جریان عملیات والفجر هشت ، یه ماموریت به لشکر سید الشهداء علیه السلام دادن که طبق اون ماموریت قرار شد لشکر سید الشهداء بیاد حرکت کنه به سمت فاو . […]
بعد از عملیات عاشورای ۳ از منطقه ی عملیاتی عاشورای سه اومدیم و رفتیم مقر گردان که یه جاده ای بود که می رفت پشت کرخه . اسمش رو بعدها گذاشتن موقعیت السابقون که زاغه ی ما اونجا بود . یکم بالاتر از زاغه ، شیاری بود که اونجا مقر گردان بود . برای خواب شبمون […]
اولین عملیاتی که ما شرکت کردیم توی تیپ سید الشهدا ، مصادف شد با مانورهای عاشورای ۳ . آقای حاج علی فضلی که تازگی شده بود فرمانده تیپ سیدالشهداء علیه السلام روحیه ای که داشت این بود که فرمانده جنگی و شجاع بود . توی عملیات عاشورای ۳ ، یا شاید توی مانور های عملیات عاشورا ی سه […]