سنگری درست کردیم که انگار می خواهیم دویست سال در آن بمانیم مهمترین اصل پیروزی عملیات والفجر۸ فرمانده گمنام و بی نشان ، موسس تشکیل حزب الله لبنان وقتی نواب صفوی به داد یک زن انقلابی رسید خواستگاری و ازدواج به سبک حاج موسی طیّبی آخرین دیدار با شهید حاج عبدالله نوریان یک بار که من مکبری می کردم نامه مادر شهید ذوالفقار حسن عزالدین به فرزندش
تقریباً آخرهای جنگ ، سال 66 بود و ما قرار بود با بچه هایی که قبلاً در منطقه بیاره ی عراق مستقر شده بودند جایگزین شویم . عراق آن جا را شیمیایی زد . مقر قبلی را زده بود و تعدادی تا از بچه ها آنجا شهید شدند . بچه ها اکثر جنازه ها را […]
ما بعد از شهادت چهارده شهید شیمیایی که قبلا عرض کردم ، در بیاره مانده بودیم تا پانزده نفر از بقیه بچه ها که به مرخصی رفته بودند از مرخصی آمدند . بچه هایی که در عملیات بودند و از قبل آن جا بودند حدود 40 روز الی 2 ماه مانده بودند داشتند به مرخصی […]