آخرین باری که به مرخصی آمدم حاج ناصر اسماعیل یزدی اینجا جای بزرگاس ، بمون ، بزرگ شو و بزرگی کن ماجرای اعزام شهید سلطان علی معصومی به گردان تخریب روزی که میهمان خانه ی شهید پیام پوررازقی شدیم روزی که صدام به تعداد شهدای کربلا نذری داد … از خدا میخواهم پایان زندگی من و تو را شهادت قرار دهد با دست خالی سیم خاردار ها را جمع میکرد و انگار درد را نمیفهمید
على بن ابراهيم گفت : اسعد بن زراره و ذكوان بن عبد قيس كه از قبيلۀ خزرج بودند، در يكى از مراسم ها به مكه آمده بودند . علت مسافرت شان اين بود كه بين اوس و خزرج مدت زيادى جنگ و خونريزى ادامه داشت و آنان شب و روز اسلحه را زمين نميگذاشتند و […]