شهید حمیدرضا دادو حوله ی خودش را به من داد ماجرای کشف انبار مهمات توسط شهید مهدی کریمی مسئول آموزش پادگان امام حسین علیه السلام ، شهید میثم شکوری شهید سید محمد زینال حسینی فرمانده گردان تخریب شد کم سن و سال ترین شهید گردان ما اگر ارتش را تضعیف کنند استقلال ملی کشور به خطر میافتد گفتم: جوجه ! تو آمدی ما را بگیری؟ من نوه ی پسری حاج شیخ فضل الله نوری هستم (قسمت نهم)
در پادگان ابوذر بودیم که یک روز حاج عبدالله نوریان یک ماموریت به ما سپرد . در این مأموریت بنده بودم ، حاج عبدالله سمنانی و حاج عبدالله نوریان هم بودند . ما سه نفر سوار یک تویوتا شدیم و از پادگان ابوذر بیرون زدیم . فکر می کنم داشتیم به منطقه ی گیلان غرب […]
بسم الله الرحمن الرحیم بنده حسین احمدی هستم اهل محله چیذر . محله ما حدود یک کیلومتر با محله عبدالله نوریان فاصله داشت . حاج عبدالله رفیق ، بچه محل ، هم درس و هم بازی بچگی هایم بود و من ایام کودکی ام را با ایشان زندگی کردم . سید علی اندرزگو تا قبل […]
بسم الله الرحمن الرحیم حسین خانی هستم ، جمعی گردان مهندسی لشگر 10 سیدالشهداء علیه السلام . اولین دیداری که با حاج عبدالله نوریان داشتم مربوط به گردان مهندسی بود . من از مدت ها قبل اطلاع داشتم که ایشان فرمانده گردان تخریب هستند منتهی توفیق زیارت ایشان را نداشتم تا زمانی که ایشان بالاخره […]
بسم الله الرحمن الرحیم حسین امیری نیا ، اهل روستای طرود ، از توابع فیروزکوه هستم . من در سال 1361 در جبهه بودم . 25 ماه در جهاد سازندگی استان تهران و در واحد مهندسی رزمی بودم . یک روز به آبادان رفته بودم که شهید عبدالله نوریان را در آنجا دیدم . یکی […]
نمایشنامه کوتاه خاطره (برادر داوود ! یک یا حسین دیگه بگی رسیدیم) پرده اول خط مقدم درابتدا،یک دقیقه ای صدای شدید درگیری وشلیک های پی درپی به گوش میرسد/ حاج عبدالله[فرمانده]وبیسمچی همراهش، ازدل تاریکی وگردوخاک[درمرکزخط افق] به سمت جلوحرکت میکنند. باامدن بیسیمچی و حاج عبدالله ،نورهم کم کم به صحنه اضافه میشود/ حاج عبدالله بعد […]
به گزارش گروه تحقیقاتی خالدین ، حاج حبیب فرخی یکی از رزمنده های گردان تخریب لشگر ده سیدالشهداء علیه السلام و یکی از یادگاران و هم نفس های شهدای دفاع مقدس هستند که بنا بر شنیده ها از سایر همرزمان ، نقش کلیدی و مهمی را در برهه ای که در گردان حضور داشته اند […]
رزمندگان آماده اعزام به عملیات والفجر هشت بودند . همه در حیاط بیمارستانی در خرمشهر ایستاده بودیم و حاج علی فضلی (فرمانده لشکر سیدالشهداء علیه السلام) در حال سخنرانی بود . برای انجام کاری به سمت ساختمان بیمارستان رفتم و بعد از انجام کار ، توی مسیر برگشت داشتم با عجله می دویدم که متوجه […]
یکی از شهدای مخلص گردان ما که همیشه سعی داشت ، محفیانه به بقیه خدمتی کرده باشد ؛ شهید علی اکبر طحانی بود . شهید طحانی آن زمان خبرنگار روزنامه جمهوری بوده و با آن ها ارتباط کاری داشت . با وجودی که سن و سالش از بیشتر بچه های گردان بالاتر بود اما بسیار […]