من گفتم یارِ من پیام ، اونم قبول کرد قرآن جیبی سردار هویزه ، شهید سید حسین علم الهدی تو با چه انگیزه ای با این شلوار اومدی نشستی جلوی سردار با دست خالی سیم خاردار ها را جمع میکرد و انگار درد را نمیفهمید تفسیر روایی آیه ( و قاتلوا فی سبیل الله الذین یقاتلونکم ) شاهرخِ کوکاکولا چطور حر انقلاب شد؟ مهدی خواب دیده بود که راه هفتاد ساله را یک شبه طی کرده است نحوه حمله زمینی عراق و شروع مقاومت ایران
یک پیرمردی نود ساله عصا به دست را در والفجر یک دیدم . نه این که اهل خوزستان یا بستان باشد و برای دفاع از ناموسش آمده باشد . اهل زهک زابل بود . دستانش میلرزید ، و یک عینک ته استکانی بر روی چشمانش بود . سلاح هم دستش نبود . به شهید میرحسینی […]