من نمیدانستم نام قرارگاه ، نوح نبی است به حسین بادپا بگویید : با این کار دیگر شهید نخواهد شد نصف موهایش را زدیم و گفتیم ماشین اصلاح خراب شده حاج قاسم گفت پیکر شهید بادپا بخاطر من برنمیگردد خداوند خریدار جانها و تلاشها و مجاهدت هاست امروز يك شليك تأثير گذار است ، هر روزي هم كه شروع كنيد دير نيست اعتمادی که فرماندهان لشگر به حاج عبدالله نوریان داشتند تفسیر روایی آیه ( و قاتلوا فی سبیل الله الذین یقاتلونکم )
در مورد شهید حاج علی پیکاری هم هر چه بگویم کم گفته ام. خیلی مخلص و جگر دار بود. قبل از گردان تخریب در گردان پیاده بود. ما یک اکیپی بودیم که خیلی با هم شوخی می کردیم. رو این حساب قبل از کربلای چهار ، من و شهید علی اصغر صادقیان و شهید علی […]
در کربلای ۵ ما دو تیم بودیم . تیم اول قرار بود قبل از اینکه ما وارد به گردانی که به آن مامور شده بودیم ، برود و معبر بزند و بعد از آن که ما وارد شدیم با استفاده از معبر تیم اول برویم به سمت عراق . قرار شده بود اگر تیم اول موفق […]
ما دو نفر قبل از عملیات والفجر با هم رفتیم آموزش آبی و خاکی. کمیته ویژه هوابرد که خودم هم بعداً جذب آنجا شدم. عملیات تمام شد و نامه زدند به لشکر که ما این ها را می خواهیم. من و علی در آن دوره نمره خوبی گرفته بودیم .از نظر آنها مناسب این کار […]
همیشه خدا خدا می کردم که برامون اتفاقی نیفتد . زیرا نمی دانستم که چه کسی را به عقب بیارم. همیشه دعا می کردم که کسی چیزیش نشود. عملیات والفجر8 هم خیلی این دعا را می کردم. می گفتم برای خودم اتفاقی بیفتد اما برای بچه های تیم نیفتد. عملیات والفجر 8 برای علی پیکاری […]