حاج عبدالله نمی گذاشت بچه ها بیکار باشند
برای نیرو هایش مانند مادری دلسوز لقمه میگرفت …
مادری که با دستان خودش، پسر شهیدش را در خاک گذاشت
شبی که فرمانده سپاه کردستان ، شهید حاج داوود کریمی سینه خیز رفت
پسته ای که روی زمین افتاده بود
روزی که به خانه ی شهید سیامک معمارزاده رفتیم
خبر شهادت شهید احمدعلی نیّری
طوری یا حسین گفت که ساختمان لرزید
شهید آقا سید مهدی تقوی از افرادی بود که ارتباط ما با ایشان در دوران جبهه بسیار محدود بود و بیشتر بعد از جنگ و در مراسمها توانستیم با او آشنایی نزدیکتری پیدا کنیم. زمانی که ایشان را برای سخنرانی در هیئت دعوت میکردیم و میآمدند، فرصت بیشتری برای دیدار با او فراهم میشد. وقتی […]
یک تیم سه نفره در بچه ها داشتیم که در یک رنج سنی قرار داشتند و بسیار معنوی و کاری بودند . شهید مهدی ضیائی و شهید حمیدرضا دادو و کسی که بعدا به شهادت رسید شهید سید مهدی تقوی . هر سه این عزیزان در یک فضا بودند ، هم جدی و هم معنوی […]
این عکس مربوط می شود به شبی که شهید تقوی داشتند دسته را محیا می کردند برای یک حرکت رزم شبانه . من اونجا دیدم که شهید تقوی خیلی جدی دارد به بچه ها نهیب میزند که البته جدیت هم میطلبید . شهید تقوی خیلی مودب و آرام بود . کمتر از ایشان تغیّر […]