فرماندهی که با غم نیروهایش غمگین و با شادیشان شاد میشد
ماجرای لبخند زدن امام رضا ع به مردی که در حال احتضار بود
حاج رسول ، ماجرای شهادتش را با جزئیات برای من تعریف کرد
میلاد امام جواد علیه السلام ، خط بطلانی بر عقاید واقفیه
مشروطه خواهی که به جرم مخالفت با مشروطه اعدام شد …
اعتمادی که فرماندهان لشگر به حاج عبدالله نوریان داشتند
فقط شهید حسین کاشانی آمار را دقیق و بروز رد میکرد
انتقال فرماندهی از حاج عبدالله به آقا سید محمد و حاج مجید
بعد از عملیات فکه قرار شد برای مین گذاری یگ گروه به فاو برود. حدود 20 نفر بودیم که هفت تن آل صفا آن جا شهید شدند. آن زمان حاج عبدالله تازه شهید شده بود و سید محمد زینال حسینی فرمانده بود . شهید سید محمد به من گفت شما هم با بچه ها برو.. […]
بعد از اینکه اعزام اولم به کردستان طی مدت سه ماه تموم شد ، اومدم تهران . مدت زیادی نگذشت که اومدم برای اعزام مجدد و به جنوب اعزام شدم و رفتم توپخونه ۶۰ خاتم انبیا . خدا رحمت کنه شهید حاج حسن طهرانی مقدم ، فرمانده تیپ توپ خونه ی ۶۰ خاتم بود. اعزامم از […]
در فاو سمت دریاچه نمک یک پدافند داشتیم و یکی از گردان های رزمی آن جا بود . دوستان برای مین گذاری ، جلوی گردان رفتند که عراق از آن جا حرکت می کرد . محوری بود در فاو سمت دریاچه نمک که لشکر آن جا گردان پدافندی داشت . بچه های تخریب هم جهت […]
آشنایی من با شهید توحید ملازمی بر می گردد به فروردین سال 65 در زمین صبحگاه . من زمانی که به تخریب رفتم ، ظاهراً از نظر شکل و قیافه شبیه یکی از بچه های تخریب به نام حبیب فرخی که بچه قلعه حسن خان بود بودم. حبیب فرخی و شهید توحید ملازمی با همدیگر […]