نحوه شهادت حاج ناصر اربابیان به روایت حاج ابراهیم قاسمی
من نوه ی پسری حاج شیخ فضل الله نوری هستم (قسمت هفتم)
من معتقد هستم هر ایرانی باید در خانه خود یک عکس شهید داشته باشد
وقتی دست چپم تیر خورد با دست راستم کار را ادامه دادم
اول مطمئن میشد که نیروهایش غذا دارند ، بعد غذا میخورد
راوی و رزمنده دفاع مقدس حاج عبادالله قنبری
مصلحت سنجی در تاریخ نگاری با تحریف تاریخ تفاوتی نداره
عملیات والفجر دو به روایت حاج محمد صادق دانشی
بچه هایی که در فکه منطقه ی چنانه بودند روحیات خیلی عجیبی داشتند. بچه ها یک ماهی آنجا مسقر شده بودند، اما هنوز افراد تدارکات و تجهیزات آنجا نیامده بودند. در 24 ساعت یک وعده غذا تهیه می کردند. آن هم به وسیله جهاد تهران تهیه می شد . کنسرو یا نان خشک اگر گیرشان […]
یک مدتی چنانه بودیم ، فکر می کنم عملیات والفجر یک بود . من با شهید عباس حسنی بودم . شهید حسنی از آن بچه هایی بود که وقتی به جبهه آمد متحول شد . هم از لحاظ گفتاری و هم رفتاری . شهید حسنی بچه ی محله ی قلعه مرغی در جنوب شهر تهران […]
خاطراتی که با بچه های گردان تخریب در موقعیت چنانه داشتم به قدری متفاوت و خاص است که من در تصورم آنجا را حرم امام حسین (ع) میدیدم . صبح که چراغ های حسینه روشن می شد ، اگر بیرون از چادر میرفتید ، میدیدید که بچه ها در اطراف چادرها از قبر بلند می […]