غذای بین راهی به درد نمیخورد، اما خوب است
لبخند هادی باعث میشد دردهایش نمایان شود
من نوه ی پسری حاج شیخ فضل الله نوری هستم (قسمت چهارم)
تو تضمین می کنی من در این ده کیلومتر زنده باشم ؟
عملیات والفجر هشت به روایت حاج محمد زارعکار
حکمت دوستی با امیرالمومنین علی (ع) در کلام رسول الله (ص)
آن روز فهمیدیم که خاک هم پذیرای جنازه افسر بعثی نیست
ما فقط و فقط باید دنبال غربیها راه بیفتیم و به هرچه آنها میگویند
شهید میثم (مرتضی) شکوری مسئول آموزش بودند در پادگان امام حسین. سال 61 که ما را بردند آنجا دوره 28 آموزش بسیج بود. من قبلش خیلی آموزش دیده بودم. تک آورهای شیراز با من کاری کردند که من وقتی سال 59 با 13 سال سن تک آور را آموزش دیدم عکس دارم که ژسه از […]