هر کاری می کنم شهید نمی شوم
بمباران منطقه عملیاتی کربلای یک به روایت حاج علی اکبر جعفری
شورای نگهبان، ضامن عدم تکرار انحراف تاریخی مشروطه
مواجهه با بچه های شر و شیطون گردان
رسول میگفت : بگو من فرمانده تان هستم …
بزرگ مردی که در راه تبلیغ دین تلاش های بسزایی کرد
نماز شبی که شهید پیام پوررازقی میخواند
خبرنگاری که در خط مقدم به شهادت رسید
در استان حلب بودیم و ماموریتمان پاکسازی چند ساختمان بود . شش نفر بلند شدند که برویم به ساختمان شماره سه . با بنده و حسن شدیم هشت نفر . وقتی حرکت کردیم به سمت ساختمان شماره سه ، آقای حسن قاسمی دانا با یک لحنی که انگار میخواست مطلب مهمی را گوشزد کند گفت […]
بخشی از خاطرات شهید مصطفی صدرزاده : حسن کار همه را راه میانداخت. از صبح تا شب برنامههاش يک چيز بود، آن هم خدمت به رزمندگان. همه بچهها میگفتند: «حسن آخر معرفت هست». همه را میخنداند. همه به یک طریقی عاشقش شده بودند. يک روز که میخواستيم غذا به دست بچهها برسانيم با موتور راه […]