عملیات نصر چهار به روایت حاج سید حمید موسوی
شما بگوئید بروند بجنگند ، تجهیزات را خدا میرساند
سید محمد هم ادامه دهنده راه حاج عبدالله بود
این چیز ها ممکنه ما رو از مسیر منحرف کنه !
مهدی ضیایی در میدان مین دوید و یک گردان را رد کرد
بعد از هر عملیات ، سر زدن به خانواده شهدا اجباری بود
شهدایی که اعتراض و انتقاد داشتند ولی دست از مجاهدت نکشیدند
وقتی پیکر شهید موسی انصاری را در معراج دیدم
در عملیات عاشورای سه چند معبر بود . من و حاج عبدالله سمنانی بودیم با یک دسته از گردان ، قرار شد که از پشت کمین برویم و پل شان را بزنیم و در رودخانه برویم که کمینی ها نتوانند بیرون بیایند و همه را بزنیم . برادر محسن اسدی هم بود . چند شب […]
ما برای شرکت در عملیات کربلای پنج به گردان حضرت علی اکبر مامور شده بودیم . مسئول تیم ما برادر محسن اسدی بود . من بودم و سه تا از بچه های دیگر هم بودند . محسن اسدی به من گفت که شما کنار دست من باشید و منم گفتم باشه . ما منتظر بودیم […]