یک دستی برای سید مرتضی بلند کنید
روزی که آقا سید می خواست به مکه برود
دیدار امام حسین علیه السلام با عبیدالله بن حرّ جُعفی
پشت پرده ی ضبط خاطرات شهدا به روایت رزمنده دفاع مقدس
من بچه ای که ناصالح باشد را نمی خواهم
مسئول حمام ، شهید سلطانعلی معصومی
پیش نماز کم سن و سال
روزی که صدام به تعداد شهدای کربلا نذری داد …
در پنجوین ، جاده ای بود که در دید عراق بود. یک ماشین تانکر آب از شمال به جنوب می آمد و ما هم از جنوب به شمال می رفتیم. همان موقع یک خمپاره وسط جاده زدند. سمت چپ جاده دره بود و سمت راست جاده کوه بود. یک ترکش به سر راننده تانکر خورد […]
شهید حاج عبدالله نوریان در یک بعدازظهر ، بچه ها را به خط کرد و یک لیستی را از جیبش بیرون آورد. ما فهمیدیم که خبری است . حاج عبدالله میخواست ما را به منطقه پنجوین بفرستد برای پاکسازی میدان مین و مین گذاری در منطقه . اسم یک تعدادی را خواند که اسم من […]