به حسین بادپا بگویید : با این کار دیگر شهید نخواهد شد
اینجانب محمدرضا دهقان امیری فرزند علی شهادت میدهم
فرماندهی که با غم نیروهایش غمگین و با شادیشان شاد میشد
روزی که شهید نوریان و حاج حسین کربلایی خندیدند
میگفتن کاوه کوموله بوده ، حرفش میشه پولاشونو برمیداره میاره سپاه
پیراهنی که هنگام شهادت ، بر تن شهید حاج رسول بود
روزی که حاج قاسم تانک رو منفجر کرد
من معتقد هستم هر ایرانی باید در خانه خود یک عکس شهید داشته باشد
ما یک گروه بیست نفری بودیم و برای ادامه ی عملیات کربلای هشت یا کربلای پنج به سمت خط رفتیم . قرار بود بنا به دستور ، مأمورتی را انجام بدهیم . به خط دوم رسیدیم که سنگری آن جا بود و داخل آن سنگر رفتیم که یک شب استراحت بکنیم یا آماده عملیات شویم […]
در منطقه شلمچه که مقر تاکتیکی لشکر ده سیدالشهداء علیه السلام بود ، ما یک سوله ای داشتیم که خاک ریخته بودند روی سوله تا از تیر و ترکش در امان باشد و جلوی سوله را با گونی با یک حالت ال مانندی درست کرده بودند که تیر و ترکش مستقیم در سوله نیاد و […]