من نوه ی پسری حاج شیخ فضل الله نوری هستم (قسمت ششم) هادی را شهدا انتخاب کرده بودند برای برگزاری یادواره شهدا فرمانده گمنام و بی نشان ، موسس تشکیل حزب الله لبنان یک دستی برای سید مرتضی بلند کنید نحوه ی خواندن کتاب جامع المقدمات به روایت شهید حسین مسیبی شما بگوئید بروند بجنگند ، تجهیزات را خدا میرساند گروهی که میرفتند و تاسیسات اولیه را ایجاد میکردند امروز در رکوع نماز یک چیزهایی نشانم دادند …
ما یک گروه بیست نفری بودیم و برای ادامه ی عملیات کربلای هشت یا کربلای پنج به سمت خط رفتیم . قرار بود بنا به دستور ، مأمورتی را انجام بدهیم . به خط دوم رسیدیم که سنگری آن جا بود و داخل آن سنگر رفتیم که یک شب استراحت بکنیم یا آماده عملیات شویم […]
در منطقه شلمچه که مقر تاکتیکی لشکر ده سیدالشهداء علیه السلام بود ، ما یک سوله ای داشتیم که خاک ریخته بودند روی سوله تا از تیر و ترکش در امان باشد و جلوی سوله را با گونی با یک حالت ال مانندی درست کرده بودند که تیر و ترکش مستقیم در سوله نیاد و […]