وقتی حاج عبدالله میخواست روحیه و معنویتش را تقویت کند
عملیات بیت المقدس به روایت حاج احمد حسین خانی
عباس همه ی فن های کشتی را روی من پیاده میکرد
داستانهایی که میگن در مورد جبهه و جنگ و شهدا
ترور ابزار کار حکومت رضا شاه
من نوه ی پسری حاج شیخ فضل الله نوری هستم (قسمت پنجم)
نمیدانم الان بروم به حوزه یا بعد از دیپلم
شيطان آنها را بر اثر بعضى از گناهان به لغزش انداخت
ما در بیمارستان امام رضا در مشهد بودیم . ما سیزدهم و چهاردهم فروردین مجروح شدیم در سال 1368 که شیمیایی شدم . دو ماه در بیمارستان بودم تا تاول هایم خوب شد. یک روز صبح از خواب بیدار شدم و دیدم که بدنم دوباره تاول زده است اما به صورت ریزتر و جرئی بودند […]
برای عملیات بیت المقدس چهار به شهر بیاره رفتیم . قبل از اینکه به سنگر برویم در مقر کاری انجام می دادیم حاج احمد بود و چند تا از بچه های دیگر. گذرمان به شهر حلبچه افتاد. دیدیم که جنازه در کوچه و خیابان ریخته است. زن و مرد همه در کوچه مرده بودند. گشتیم […]