دنبال حلال باش که حروم زندگیتو به آتیش می کشه مهدی ضیایی در میدان مین دوید و یک گردان را رد کرد ارزش کار ها به اینه که آدم از جیب خودش مایه بگذاره آخرین دیدار با شهید حاج عبدالله نوریان امام فرمود شما هجمه کنید آنها عقب میروند … مسئول مستحبات ، شهید جعفرصادق نصرتخواه روزی که پاسدار وظیفه شدم و به گردان تخریب برگشتم گروه سه نفره ی شهید پیام پوررازقی و شهید محمد مرادی و من
ما در بیمارستان امام رضا در مشهد بودیم . ما سیزدهم و چهاردهم فروردین مجروح شدیم در سال 1368 که شیمیایی شدم . دو ماه در بیمارستان بودم تا تاول هایم خوب شد. یک روز صبح از خواب بیدار شدم و دیدم که بدنم دوباره تاول زده است اما به صورت ریزتر و جرئی بودند […]
برای عملیات بیت المقدس چهار به شهر بیاره رفتیم . قبل از اینکه به سنگر برویم در مقر کاری انجام می دادیم حاج احمد بود و چند تا از بچه های دیگر. گذرمان به شهر حلبچه افتاد. دیدیم که جنازه در کوچه و خیابان ریخته است. زن و مرد همه در کوچه مرده بودند. گشتیم […]