راوی و رزمنده دفاع مقدس حاج محمد زارعکار
بسیجی حقیقی؛ از میدان جنگ تا بند زندان | مستند کوتاه دفاع مقدس
من نوه ی پسری حاج شیخ فضل الله نوری هستم (قسمت دوم)
حاج سید حمید موسوی زاده
دخالتهای بریتانیا در ایران به روایت حسن اعظام قدسی (اعظامالوزاره)
عاقبت اسرائیل ، یهودیان و فلسطینیان چه خواهد شد؟
حسرتی که شهید سید مهدی اعتصامی به دل ما گذاشت
هر کاری می خواهید بکنید اما نمازتان را اول وقت بخوانید
سال شصت و هفت ، روزهایی بود که عراق دفاع متحرک می کرد و به جلو می آمد ، ما داشتیم انبار زاغه را خالی می کردیم . شهید امیر یشلاقی هم بود . شهید حاج ناصر اربابیان (معاون گردان) گفت ما با موتور به جلو می رویم که از نیروهای عراقی خبر بگیریم . […]
در ارتفاعات نزدیک سد عراق یک مقر داشتیم. پشت مان هم قرارگاه تاکتیکی لشکر سید الشهدا بود. چون آن جا قرارگاه بود هواپیما زیاد می امد و بمباران می کرد. و زیر تیغش قرار می گرفت. ما به بچه ها گفته بودیم که یک سنگر انفرادی بکنند. که اگر هواپیما آمد در این سنگر ها […]