• امروز : شنبه, ۸ اردیبهشت , ۱۴۰۳
خونه پدریش توی محله تجریش تهران بود

روزی که به خانه ی شهید سیامک معمارزاده رفتیم

  • کد خبر : 3403
روزی که به خانه ی شهید سیامک معمارزاده رفتیم

شهید سیامک (حسین) معمارزاده بچه ی بالاشهر بود . خونه پدریش توی محله تجریش تهران بود . خانواده اش از نظر مالی مرفه بودن . البته مرفه از دیدگاه من . فکر میکنم تنها پسر خانواده بود . درس خونده هم بود چون یه روز رفتیم خونشون ، پدرش خیلی اصرار میکرد که این پسر […]

شهید سیامک (حسین) معمارزاده بچه ی بالاشهر بود . خونه پدریش توی محله تجریش تهران بود . خانواده اش از نظر مالی مرفه بودن . البته مرفه از دیدگاه من . فکر میکنم تنها پسر خانواده بود . درس خونده هم بود چون یه روز رفتیم خونشون ، پدرش خیلی اصرار میکرد که این پسر باید درسش رو ادامه بده . فکر کنم دانشجوی دکترا بود و میخواست دکتر بشه . پدرش پیر بود . خیلی اصرار داشت که سیامک ادامه تحصیل بده و به جبهه نره . اما سیامک مرتب تکرار میکرد و میگفت من باید برم منطقه . خیلی بچه ی آرومی بود . اون وضع مالی ای که خونواده ی سیامک داشتن رو اگه خدا به من میداد شاید رها نمیکردم .سیامک خیلی بچه ی افتاده حال و آروم و خیلی بی حاشیه بود .

حاج رسول ، ماجرای شهادتش را با جزئیات برای من تعریف کرد
لینک کوتاه : https://khaledin.com/?p=3403
  • نویسنده : حاج محمد غلامعلی
  • منبع : خالدین

خاطرات مشابه

01اسفند
عملیات والفجر هشت به روایت حاج حسن نسیمی
محور جزایر مجنون در عملیات والفجر هشت

عملیات والفجر هشت به روایت حاج حسن نسیمی

29بهمن
رسد آدمی به جایی که بجز خدا نبیند
روایتی از اعتقادات فرماندهان شهید گردان تخریب

رسد آدمی به جایی که بجز خدا نبیند

29بهمن
ماجرای قرآن جیبی شهید حاج عبدالله نوریان
هدایا و نامه هایی که از پشت جبهه می آمد

ماجرای قرآن جیبی شهید حاج عبدالله نوریان

ثبت دیدگاه