گفت می خواهم دوره ی آموزشی ببینم و به جبهه بروم رزمنده در میدان جنگ باید آنقدر بیخوابی بکشد تا بیفتد ، بیدارش کنند روزی که حاج قاسم تانک رو منفجر کرد تاریخ نقش آفرینی روحانیت در تحولات ملی اگر لازم شد من میدوم توی میدون مین ، شماها با فاصله دنبالم بیاین یه فرشته در قالب یک مرد صحنههاي تكان دهنده بمباران اوج وقاحت دشمن را به تصوير ميكشد شوخی با حاج عبدالله مثل این بود که سر به سر یک مرجع تقلید بگذارید
یک روز آقای نوری، فرمانده لشکر، به مقر ما آمد. مقر ما در یک مدرسه بود. آقای نوری گفت که آقای چمران سلام رساندهاند و گفتهاند: “ده پانزده نفر از این بچههای چریکتان را به من بدهید.” ما حدود ۲۰ نفر بودیم؛ ترکیبی از بچههای تبریز، تهران، و شهرهای دیگر. اینطور نبود که از هم […]