حاج عبدالله نمی گذاشت بحث های بی خودی به گردان بیاید
جامعهی مأنوس با فرهنگ ایثار و شهادت توقف و عقبگرد نخواهد داشت
نوش جانتان اما گرسنگان اتیوپی این طوری غدا نمی خورند که شما می خورید
رئیس علی دلواری بوشهر را از استبداد آزاد کرد
عملیات بیت المقدس چهار به روایت حاج سید حمید موسوی
ماجرای اسارت سربازان ارتش در دهلران
نامه فرماندار اهواز به امام صادق علیه السلام
بیدار شو ! یک صلوات بفرست و بگیر بخواب
یکی از روزهای سرد زمستان در سالهای دفاع مقدس را تجربه میکردیم. در مسیر بازگشت از کرمانشاه، جایی که سرما در مغز استخوانمان نفوذ میکرد و گویی باد صورتمان را سیلی میزد، در منطقهای اطراف همدان با شهید صالحی همراه و مشغول رانندگی بودم. شهید صالحی گفت: «دلم بستنی میخواهد!» تنها چیزی که در آن […]
سال 1364 نام من برای زیارت بیتاللهالحرام از طرف سپاه اعلام شد. شور و شعف خاصی سراپای وجودم را فراگرفت. وسایلم را آماده کردم و برای خداحافظی با اقوام، به نجفآباد رفتم. صبح روز بعد با خوشحالی به سمت تهران حرکت کردم. اما قبل از راهی شدن، برادر محسن رضایی با سفر بنده مخالفت نمود. […]