عملیات والفجر هشت به روایت حاج مسعود تاج آبادی
عملیات والفجر یک به روایت حاج داوود پاداشی
عملیات کربلای چهار به روایت حاج جعفر طهماسبی
مقدمات عملیات والفجر هشت به روایت حاج مسعود میسوری
باید شهدا را بشناسیم و به مکتب آنها مراجعه کنیم
هر کاری می خواهید بکنید اما نمازتان را اول وقت بخوانید
عملیات والفجر مقدماتی به روایت حاج داوود پاداشی
پیام فقط یک جمله گفت اما از روی اخلاص و صفا و سادگی
نیمه شب بود که آمدیم مسجد . ابراهیم با بچه ها خداحافظی کرد . بعد هم رفت خانه . از مادر و خانواده اش هم خداخافظی کرد . از مادر خواست که برای شهادتش دعا کند . صبح زود هم راهی منطقه شدیم . ابراهیم کمتر حرف میزد . بیشتر مشغول ذکر یا قرآن بود […]
اواخر سال 1360 بود. ابراهیم در مرخصی به سر می برد. آخر شب بود که آمد خانه، کمی صحبت کردیم. بعد دیدم توی جیبش یک دسته بزرگ اسکناس قرار دارد! گفتم: راستی داداش! اینهمه پول از کجا می یاری!؟ من چندبار تا حالا دیدم که به مردم کمک می کنی، برای هیئت خرج می کنی، […]
نشسته بودیم داخل اتاق.مهمان داشتیم.صدایی از داخل کوچه آمد.ابراهیم سریع ازپنجره نگاه کرد.شخصی موتور شوهر خواهر ابراهیم را برداشته درحال فرار بود. بگیرش…دزد…دزد!بعد هم سریع دوید دم در.یکی از بچه محل ها لگدی به موتور زد و دزد نقش بر زمین شد! تکه آهن روی زمین دست دزد را برید و خون جاری شد.چهره اش […]