عملیات نصر چهار به روایت حاج سید حمید موسوی
نمایشنامه کوتاه خاطره (برادر داوود ! یک یا حسین دیگه بگی رسیدیم)
از شما میخواهم که خودکفا باشید ، هم زن باشید و هم مرد باشید
شوخی با حاج عبدالله مثل این بود که سر به سر یک مرجع تقلید بگذارید
پیراهنی که هنگام شهادت ، بر تن شهید حاج رسول بود
ناگهان مصطفی یاغی شد و گفت من باید جلو بروم
خداوندا روزي شهادت مي خواهم كه از همه چيز خبري هست الا شهادت
دسته گلی که شهید رحمان میرزازاده به آب داد
على بن ابراهيم گفت : اسعد بن زراره و ذكوان بن عبد قيس كه از قبيلۀ خزرج بودند، در يكى از مراسم ها به مكه آمده بودند . علت مسافرت شان اين بود كه بين اوس و خزرج مدت زيادى جنگ و خونريزى ادامه داشت و آنان شب و روز اسلحه را زمين نميگذاشتند و […]