روزی که شهید نوریان و حاج حسین کربلایی خندیدند
هر کم و کسری داشتی اول به خودم بگو …
اگر ارتش را تضعیف کنند استقلال ملی کشور به خطر میافتد
فکر میکنی این مرد چهکاره باشد؟
ماجرای لبخند زدن امام رضا ع به مردی که در حال احتضار بود
امروز، با پدرم مسلم و گروهى از شهدا ديدار خواهم كرد
روزی که پاسدار وظیفه شدم و به گردان تخریب برگشتم
ترور شخصیتی و ترور فیزیکی شیخ شهید حاج شیخ فضل الله نوری
دوستی من با هادی ادامه داشت زمانی که هادی در منزل ما کار می کرد او را بهتر شناختم بسیار فعال و با ایمان بود حتی یکبار هم ندیدم که در منزل ما سرش را بالا بیاورد . چندبار خانم من که جای مادر هادی بود برایش آب آورد . هادی فقط زمین را نگاه […]