• امروز : شنبه, ۱۵ شهریور , ۱۴۰۴

انقلاب اسلامی ایران - جمهوری اسلامی ایران - دفاع مقدس

برای بچه های رزمنده احتیاج به تعدادی چفیه داریم
سفارش خرید شهید ابراهیم هادی

برای بچه های رزمنده احتیاج به تعدادی چفیه داریم

اواخر سال 1360 بود. ابراهیم در مرخصی به سر می برد. آخر شب بود که آمد خانه، کمی صحبت کردیم. بعد دیدم توی جیبش یک دسته بزرگ اسکناس قرار دارد! گفتم: راستی داداش! اینهمه پول از کجا می یاری!؟ من چندبار تا حالا دیدم که به مردم کمک می کنی، برای هیئت خرج می کنی، […]

خودش تا اذان صبح به جای ما پست داد
فرمانده لشکر ، آقا مهدی زین الدین

خودش تا اذان صبح به جای ما پست داد

قبل از شروع عملیات والفجر 4 عازم منطقه شدیم و به تجربه در خاك زیستن، چادرها را سر پا كردیم. شبی برادر زین الدین با یكی دوتای دیگر برای شناسایی منطقه آمده بودند توی چادر ما استراحت می‌كردند. من خواب بودم كه رسیدند. خبری از آمدنشان نداشتیم. داخل چادر هم خیلی تاریك بود. چهره‌ها به […]

تحلیل شهید همت از علت ناکامی عراق با وجود توطئه های بنی صدر
سخنرانی شهید همت قبل از عملیات والفجر

تحلیل شهید همت از علت ناکامی عراق با وجود توطئه های بنی صدر

عراق در قسمت جنوب در دو محور، حرکت خودش را برای داخل شدن (به کشور ما ) آغاز کرد؛ یکی محور عین خوش ـ فکه و دیگری خرمشهر به سمت اهواز . این محورهایی بود که عراق در روزهای اول حمله، مورد استفاده قرار داد. در مقابل آنها هم نیرویی نبود. یک افسر نیروی هوایی […]

چی شده پسرم؟ بیا ببینم چی می‌گی؟
قسمتی از سخنرانی شهید همت قبل از عملیات والفجر

چی شده پسرم؟ بیا ببینم چی می‌گی؟

از دست کریمی، زیر لب غرولند می‌کردم که «اگر مردی خودت برو. فقط بلده دستور بده.»گفته بود باید موتورها را از روی پل شناور ببرم آن طرف. فکر نمی‌کرد من با این سن و سالم،‌ چه‌طور این‌ها را از پل رد کنم؛‌ آن هم پل شناور. وقتی روی موتور می‌نشستم، پام به زور به زمین […]

حالا این بستنی که با من خوردی تا آخر عمرت بیادت می‌ماند
دلم بستنی می‌خواهد

حالا این بستنی که با من خوردی تا آخر عمرت بیادت می‌ماند

یکی از روزهای سرد زمستان در سال‌های دفاع مقدس را تجربه می‌کردیم. در مسیر بازگشت از کرمانشاه، جایی که سرما در مغز استخوان‎مان نفوذ می‌کرد و گویی باد صورت‎مان را سیلی می‌زد، در منطقه‌ای اطراف همدان با شهید صالحی همراه و مشغول رانندگی بودم. شهید صالحی گفت: «دلم بستنی می‌خواهد!» تنها چیزی که در آن […]

این امتحانی بزرگ از جانب پروردگار است
صندلی خالی شهید غلامرضا صالحی

این امتحانی بزرگ از جانب پروردگار است

سال 1364 نام من برای زیارت بیت‌الله‌الحرام از طرف سپاه اعلام شد. شور و شعف خاصی سراپای وجودم را فراگرفت. وسایلم را آماده کردم و برای خداحافظی با اقوام، به نجف‌آباد رفتم. صبح روز بعد با خوشحالی به سمت تهران حرکت کردم. اما قبل از راهی شدن، برادر محسن رضایی با سفر بنده مخالفت نمود. […]

برای دوستان شهیدم اشک بریزید چون اینجا کسی نیست برای آنها گریه کند
چرا اجازه نمی‌دهید به جبهه بروم

برای دوستان شهیدم اشک بریزید چون اینجا کسی نیست برای آنها گریه کند

مهدی سال ۱۳۶۵ خواست که به جبهه برود اما به دلیل سن کم با او مخالفت کردم. عزم مهدی برای رفتن به جبهه بیش از اینها بود. او شناسنامه‌اش را دستکاری کرده بود تا بتواند به منطقه اعزام شود اما این کارش از من مخفی نماند وقتی فهمیدم بسیار ناراحت شدم و گفتم: حال که […]

هیچ قطره‌ای از خونی كه در راه خدا ریخته شود ، بهتر نیست
وصیت نامه شهید حاج عباس کریمی

هیچ قطره‌ای از خونی كه در راه خدا ریخته شود ، بهتر نیست

بسم‌الله القاصم الجبارین چرا در راه خدا جهاد نمی‌كنید در صورتی كه جمعی ناتوان از مرد و زن و كودك شما در چنگال ظلم كافرانند. «و ما لكم لا تقاتلون فی سبیل‌الله و المستضعفین من الرجال و النساء والولدان و قاتلو هم حتی لاتكون فتنه و یكون الدین لله». بكشید كافران را تا بر كنده […]

فکر می‌کنی این مرد چه‌کاره باشد؟
بازجویی خودمانی و دوستانه

فکر می‌کنی این مرد چه‌کاره باشد؟

در جریان عملیات والفجر 4 به دنبال تصرف ارتفاع 1866 شیخ تاجر، توسط گردان حبیب بن مظاهر، عباس کریمی، فرمانده تیپ 2 سلمان لشکر 27، بلافاصله در جمع نیروهای این گردان حضور یافت. همزمان با حضور کریمی در لبه جلویی منطقه نبرد، یک فروند هواپیمای میگ عراقی که برای بمباران مواضع رزمندگان لشکر 27 به […]

شایع شد که حکم اعدامش را صادر کرده‌اند
زندگی نامه شهید محمد ابراهیم همت

شایع شد که حکم اعدامش را صادر کرده‌اند

محمد ابراهیم همت در ۱۲ فروردین ۱۳۳۴ در شهرضای اصفهان به دنیا آمد. تحصیلات خود را در همان شهر به پایان رساند و در سال ۱۳۵۲ دیپلم گرفت. در همان سال وارد دانشسرای تربیت معلم اصفهان شد و در سال ۱۳۵۴ مدرک فوق دیپلم خود را اخذ کرد. ۲ سال بعد برای گذراندن خدمت سربازی […]

از سختی های جنگیدن در سوریه
نزدیک بود جانم را از دست بدهم

از سختی های جنگیدن در سوریه

اوایل که به سوریه آمده بودیم ارتباط گیری بسیار سخت بود. بعضی مواقع به دلیل بلد نبودن زبان، نزدیک بود جانمان را از دست بدهیم. یک شب از توی سنگر سوری ها بیرون رفتم. پشتمان باغ زیتون بود و 50 متر جلوتر از سنگر دشمن قرار داشت. آمدم عقب و می خواستم برگردم به سنگر […]

روزی که حاج ابراهیم همّت آسمانی شد
دیدار محبوب در جزیره مجنون

روزی که حاج ابراهیم همّت آسمانی شد

قبل از عملیات خیبر به اتفاق حاج همت و چند نفر دیگر از بچه‌ها وارد منطقه عملیاتی شدیم. نیروهای اطلاعات عملیات مشغول شناسایی بودند و کار برایشان به سبب هور و نیزاری بودن منطقه دشوار بود. از طرف دیگر، افراد بومی نیز در منطقه، وسط هور ساکن بودند و به ماهی گیری و کارهای دیگری […]

سرنوشت نامعلوم شهیدی که سالها ردّی از او پیدا نشد
روز آخر ، شهادت حاج ناصر اربابیان

سرنوشت نامعلوم شهیدی که سالها ردّی از او پیدا نشد

حوالی ساعت ده صبح به پیشنهاد شهید حاج ناصر اربابیان قرار شد خود ایشان و یکی از برادران به نزدیکی های محل استقرار دشمن بروند و اطلاعاتی کسب کنند . برادر مجتبی کوهی مقدم ترک موتوری که شهید حاج ناصر اربابیان روشن کرده بود نشست و این دو برادر برای گشت زنی و جمع آوری […]

بارانی که کلید پیروزی عملیات والفجر ۸ شد
روایت حاج محمد زارعکار

بارانی که کلید پیروزی عملیات والفجر ۸ شد

با تعدادی از برادران تخریبچی ازجمله شهید علی اصغر صادقیان به گردان حضرت علی اکبر(ع) مامور شدیم. به محض اینکه سوار قایق ها شدیم نگرانی شدیدی وجودمان رو گرفت. هواکاملا روشن و مهتابی بود و بیم اون میرفت که برای غواصان خط شکن مشکل ایجاد شود . در همین نگرانی و اضطراب بودیم که به […]

شبی که حاج قاسم روی سیم خار دار خوابید
حاج قاسم شب عملیات عاشورای ۳ کاری کرد کارستون

شبی که حاج قاسم روی سیم خار دار خوابید

حاج قاسم شب عملیات عاشورای ۳ کاری کرد کارستون.. حاج قاسم شب عملیات با یک تیم از بچه های تخریب مامور شدند برای بازگشایی معبر گردان علی اصغر علیه السلام. فرمانده گردان حضرت علی اصغر علیه السلام شهید حاج داوود آجرلو بود. شب عملیات پیشاپیش گردان حرکت کردند و وارد معبر شدند. معبر توی شیب […]

حاج محمد انجمی پور
خلاصه حضور من در منطقه عملیاتی

حاج محمد انجمی پور

ما متعلق به یک خانواده ای بودیم که از قبل از انقلاب در وادی انقلاب شدیم و پدرم جزء کمیته استقبال امام بود در خیابان ایران زندگی می کردیم  افتخار همسایگی رهبر انقلاب امام خامنه ای و شهید رجایی و خیلی از بزرگان را داشتیم . طبیعتاً زودتر با این مسائل درگیر شدیم. اولین افتخار […]

مردم به امید تو هستند و تو داری چرت میزنی؟
خدا رحمت کند شهید دهقان را

مردم به امید تو هستند و تو داری چرت میزنی؟

خدا رحمت کند شهید دهقان و ستوان بیقام که بنده خدا یک دختر هم داشت و بچه شیراز بود. این بنده خدا زمانی که فرمانده آقای حاتمی به مرخصی رفته بود به جای ایشان فرمانده بود. بعد از اینکه شهید شد یک نفر دیگر امد. همیشه به ما می گفت کانال بکنید تا تیر مستقیم […]

هر کس ریش داشت را میزدند و محاسنش را میکندند
ما را داخل شهر میچرخاندند و هلهله میکردند

هر کس ریش داشت را میزدند و محاسنش را میکندند

تازه اسیر شده بودیم و هنوز در خاک ایران بودیم . هم گروهی های ما بچه های اهواز بودند و دو کلمه به من یاد داده بودند عطشانه به معنای تشنه ام و یکی جائع به معنای گرسنه ام است و من به آنها گفتم عطشانه که یک نفر امد و اسلحه را روی سر […]

روایت آزاده ی سرافراز ارتشی از اسارت سربازان ارتش در جبهه دهلران
نحوه اسارت سربازان ارتش توسط لشگر بعث عراق

روایت آزاده ی سرافراز ارتشی از اسارت سربازان ارتش در جبهه دهلران

تاریخ 21/4/67  در ساعت یک ربع مانده به شش صبح خدا رحمت کند آقای ابراهیم تمر تاشی که بچه ترکمن صحرا بود .ایشان پاس بخش بود و من هم مسئول مهمات بودم با هم گشت می زدیم. شب قبل از عملیات ما مادر سنگر بودیم و رفتیم برای بچه ها غذا بگیریم. قبل از اینکه […]

نگهداری خط دهلران و نهر عنبر زبیداد
عملیات لشگر بیست و یک حمزه

نگهداری خط دهلران و نهر عنبر زبیداد

در سال شصت و شش ، ما را برای نگهداری خط دهلران و نهر عنبر زبیداد بردند و آن جا مستقر شدیم . بعد از 10 الی 15 روز ما را برای خط نگهداری اعزام کردند. ما از سه راه موسیان که رد می شدیم بعد از پاسگاه زید بود. در طول نگهداری خط ما […]

عملیات برای نگهداری خط مقدم
عملیات لشگر بیست و یک حمزه

عملیات برای نگهداری خط مقدم

ما را برای یک عملیات شبانه  در تاریخ 28/9/66 برای نگهداری خط مقدم که بچه ها عملیات می کنند اعزام کردند . گروهان یک عملیات انجام دادند و ما که گروهان دو بودیم برای نگهداری خط باید به جلو اعزام می شدیم. ما را شبانه حرکت دادند و رفتیم به کانال ها و آماده بودیم […]

مهمترین اصل پیروزی عملیات والفجر۸
عبور از رودخانه وحشی اروند

مهمترین اصل پیروزی عملیات والفجر۸

ساعت ۱۰.۲۲ دقیقه روز یکشنبه ۲۰ بهمن ۶۴  محسن رضایی فرمانده وقت کل سپاه  رمز یا فاطمه الزهرا(س) عملیات الفجر ۸  را مخابره کرد و پس از آن عملیات با عبور موفقیت‌آمیز غواصان از رودخروشان اروند آغاز شد. عبور از رودخانه، بر روی کاغذ و به نظر قریب به اتفاق فرماندهان جنگ در جهان غیرممکن و […]

عملیات کربلای پنج‌؛ سنگین‌ترین و گسترده‌ترین عملیات دفاع مقدس
تهاجم ایرانی ها در نزدیکی بصره

عملیات کربلای پنج‌؛ سنگین‌ترین و گسترده‌ترین عملیات دفاع مقدس

عملیات کربلای 5‌ که یکی از بزرگترین عملیات‌های رزمندگان در طول جنگ تحمیلی بود، 28 سال پیش در تاریخ 19 دی‌‌ماه سال 1365 با رمز مبارک‌ یازهرا(ع) در منطقه‌ شلمچه‌ و شرق بصره‌ آغاز شد. سنگینی شرایط دشوار پس از عملیات کربلای 4 ضرورت انجام عملیات دیگری را ایجاب می‌کرد. عملیاتی که پیروزی آن تضمین […]

یادت هست عراق در عملیات بیت المقدس، چقدر جنگید
حاج قاسم مقاومت جانانه ای در خرمشهر با نیروهای خود کرد  

یادت هست عراق در عملیات بیت المقدس، چقدر جنگید

سوم خرداد ۹۹ مصادف با سالروز آزاد سازی خرمشهر،‌ نخستین سالی است که در این روز فرخنده که حضرت امام خمینی(ره) فرمودند خرمشهر را خدا آزاد کرد، شهید سردار حاج قاسم سلیمانی در میان مردم ایران و ملت‌های مقاومت منطقه نیست. با توجه به حضور و نقش حاج قاسم سلیمانی در عملیات آزادسازی خرمشهر،‌ رهبر […]

تو با چه انگیزه ای با این شلوار اومدی نشستی جلوی سردار
به قدیر می گفتند: «تو آوینی تیپ مایی»

تو با چه انگیزه ای با این شلوار اومدی نشستی جلوی سردار

کتاب «دلتنگ نباش» روایت زینب فروتن (همسرشهید) از شهید روح الله قربانی است که به قلم زینب مولایی جاری شده. آنچه در ادامه می خوانید، بخشی از این کتاب است. عملیات بعدی، گرفتن روستای سابقیه، در شمال روستای عبطین بود. بعد از سابقیه روستای خلصه بود که نسبتا روستای بزرگی بود و دشمن در آن […]