• امروز : چهارشنبه, ۲۹ مرداد , ۱۴۰۴

دفاع مقدس

او شجاعتش ذاتی بود

معاون تیپ عاشورا شهید شیرعلی سام

در تیپ 7 دزفول مسئول گروهان بودند . ولی در هنگام شهادت معاون تیپ عاشورا بودند. من در بچگی یک آدم به شدت ترسویی بودم درب خانه را باز می کردم نگاه نمی کردم که پشت در کیست . منزل ما اجاره ای بود اما 500 متر بود و خیلی بزرگ بود. در را که […]

عملیات کربلای چهار به روایت حاج جعفر طهماسبی
حتی فرمانده هایمان نیز اعتراف می کنند

عملیات کربلای چهار به روایت حاج جعفر طهماسبی

ما در عملیات کربلای چهار حضور داشتیم. البته مأموریت ما انجام نشد، اما مأمور شده بودیم به شرکت در عملیات. در مسیری که برای اجرای عملیات در محور لشکر حضرت سیدالشهدا (ع) تعیین شده بود، یکی از سخت‌ترین و حیاتی‌ترین وظایف بر عهده این لشکر قرار داشت. ما باید از منطقه‌ی عملیاتی لشکر ۴۱ ثارالله، […]

شهید محمود گلزاری برای ما مثل یک پدر و برادر بود
شهیدان صمد و محمود گلزاری

شهید محمود گلزاری برای ما مثل یک پدر و برادر بود

شهید صمد و محمود گلزاری دو برادر بودند . حاج محمود که روحش شاد ، یکی از انسان هایی بود که من احساس نمی کردم روی زمین زندگی می کند. ایشان در چهره شناسی بی نظیر بود و به شهید قدوسی در کارها کمک می کرد. ایشان را به گمرک باکو فرستادند ، که کل […]

بررسی دویدن در میدان مین به روایت حاج جعفر طهماسبی
اعتقادم این است که مطلقا دویدن در میدان مین را رد می کنم

بررسی دویدن در میدان مین به روایت حاج جعفر طهماسبی

امروز در نقل خاطرات و روایت ها به دویدن در میدان مین خیلی تأکید می کنند و همچنین خاطراتی با موضوع خوابیدن و غلط زدن رزمنده ها در میدان مین . بنده ادعائی ندارم اما به عوان کسی که حداقل نزدیک 5 الی 6 سال در مجموعه گردان تخریب لشکر حضرت سید الشهدا ، رزمندگی […]

عراقی ها قول دادند که مزاحم برگزاری مراسم نشوند
طرحی که از سوی اسرا رد شد

عراقی ها قول دادند که مزاحم برگزاری مراسم نشوند

پاییز سال ۱۳۶۲ بود و مثل سال‌ های گذشته عاشورای حسینی فرا رسیده بود. شور و شوق آزادگان دربند برای عزاداری سالار شهیدان و یاران باوفایش در خانه‌­ٔ دشمن بعثی حال و هوای دیگری داشت. از یکی دو هفته قبل از محرم، برادران به فکر زمینه‌سازی اجرای مراسم افتادند. ابتدا به مسئولان آسایشگاه‌­ها اعلام کردند […]

رحلت امام (ره) ، تلخ‌ترین خاطرات اسرا
مجبور شدیم تسلیم شویم

رحلت امام (ره) ، تلخ‌ترین خاطرات اسرا

حدوداً ۳۰۰۰ اسیر بودیم که همه مفقودالاثر بودیم و بدون اطلاع صلیب سرخ در اردوگاه عراق نگهداری می‌شدیم و هیچ نهادی از وجود ما اطلاع نداشت، نه ایرانیان و نه خانواده‌هایمان و نه صلیب سرخ. شاید یکی از دلایل اطلاع‌رسانی نکردن عراق در خصوص تعداد و نام اسرا این بود که می‌خواست در مواقع اضطراری […]

فقط من زنده ماندم
خاطره یک بازمانده از «کربلای4»

فقط من زنده ماندم

دو روز بعد از عملیات «کربلای ۴» اسیر شدم و طی این مدت لا به لای نی‌های منطقه شلمچه مخفی شده بودم. قرار بود که در فرصت مناسب به خط خودمان برگردیم. بنا شد با سه نفر دیگر از بچه ها که همگی مجروح بودیم، از طریق معبر که توسط تخریب چیان باز شده بود، […]