• امروز : پنجشنبه, ۲۷ دی , ۱۴۰۳
بواسطه ی رفاقت با شهید توحید ملازمی به گردان تخریب لشگر ده رفتیم
شهید توحید ملازمی رفیق صمیمی داداشم بود

بواسطه ی رفاقت با شهید توحید ملازمی به گردان تخریب لشگر ده رفتیم

بعد از اینکه اعزام اولم به کردستان طی مدت سه ماه تموم شد ، اومدم تهران . مدت زیادی نگذشت که اومدم برای اعزام مجدد و به جنوب اعزام شدم و رفتم توپخونه ۶۰ خاتم انبیا . خدا رحمت کنه شهید حاج حسن طهرانی مقدم ، فرمانده تیپ توپ خونه ی ۶۰ خاتم بود.  اعزامم از […]

راوی و رزمنده دفاع مقدس حاج علی اکبر جعفری
اولین اعزام به جبهه ی کردستان

راوی و رزمنده دفاع مقدس حاج علی اکبر جعفری

خدمت شما عرض کنم که علی اکبر جعفری هستم . اواخر جنگ اسممو  گذاشتن مقداد . یکی از شهدا به اسم شهید رسول فیروزبخت اسمم رو گذاشت مقداد و این اسم دیگه رو من موند . بچه ها من رو هم به اسم مقداد میشناسن و هم به اسم علی اکبر جعفری . اواخر سال ۱۳۶۲ […]

وقتی شهید محسن چهاردولی خودش را ثابت کرد
سرش را پایین انداخت و رفت

وقتی شهید محسن چهاردولی خودش را ثابت کرد

در دهه اول اسفند سال 64 من و شهید محسن چهاردولی و چند نفر دیگر که بعدا به شهادت رسیدند از جمله شهید سعید منتظری ، شهید غلامرضا زند و شهید سید مهدی اعتصامی وارد گردان تخریب لشکر سید الشهدا شدیم. قبل از اینکه وارد شویم به یک موقعیتی رفتیم به نام  کوثر که آن […]

سومین گردهمایی رزمندگان گردان تخریب لشگر ده سیدالشهداء علیه السلام
گزارش تصویری

سومین گردهمایی رزمندگان گردان تخریب لشگر ده سیدالشهداء علیه السلام

آنچه مشاهده میکنید روایتی از سومین گردهمایی بزرگ رزمندگان تخریبچی گردان تخریب لشگر ده سیدالشهداست که در تاریخ هشتم مهرماه سال هزار و چهارصد و یک ، در تهران برگزار شد .

فقط شهید حسین کاشانی آمار را دقیق و بروز رد میکرد
مسئول تدارکات گردان ، شهید حسین کاشانی

فقط شهید حسین کاشانی آمار را دقیق و بروز رد میکرد

ما یک شهیدی داشتیم به نام شهید حسین کاشانی . ایشان در عملیات خیبر مسئول تدارکات بود و نکته خیلی ظریفی را برای بچه ها انجام می داد . بعضی گردان ها وقتی برای تدارکات آمار می دادند حدود ده نفری را اضافه می گفتند . مثلا غذا که می خواستند بگیرند ، اگر بیست […]

ماموریتی که شهید نوریان بعد از شهادتش به من داد
شهید حاج عبدالله نوریان

ماموریتی که شهید نوریان بعد از شهادتش به من داد

بعضی از بچه ها از جمله شهید سید مجتبی زینال حسینی در موقعیت الصابرین در زاغه بودند . شهید غلامرضا زعفری هم مسئولشان بود. ما هم در موقعیت الوارثین بودیم. یک شب من ، شهید حاج عبدالله نوریان را در خواب دیدم . حاج عبدالله به من گفت : برو و به بچه های زاغه […]

دوربین های نماز جمعه ، خبر جانبازی من رو به مادرم دادند
ماجرای جانبازی حاج محمد غلامعلی

دوربین های نماز جمعه ، خبر جانبازی من رو به مادرم دادند

ما با بچه ها اعزام می شدیم به  بعضی جاها مثل قرار گاه های حمزه سید شهدا در کردستان برای پاکسازی میادین مین . ما میدان مین ها را شناسایی کرده بودیم و تقریبا میشد گفت من سر گروه این بچه ها شده بودم .با بچه ها می رفتیم توی قرار گاه های حمزه ی […]

شهید زعفری آرپیجی را انداخت وسط آتش
الحمدالله کسی آسیب ندید ولی...

شهید زعفری آرپیجی را انداخت وسط آتش

در موقعیت چنانه که بودیم ، هیچ امکاناتی نداشتیم ، نه چادر و نه چیز دیگری داشتیم . یک یک شب که  سرمای زیادی بود ، ما آتش درست کرده بودیم و اطراف آتش نشسته بودیم . شهید غلامرضا زعفری ، یک موشک آرپی جی در آتش انداخت و در حینی که نشسته بودیم منفجر […]

اینگونه به گردان رفتم و تخریبچی شدم
اولین قدمی که در میدان مین برداشتم

اینگونه به گردان رفتم و تخریبچی شدم

از عملیات بیت المقدس که به تهران برگشتیم ، طبق معمول یا در مسجد بودیم یا در بسیج ولی در خانه نبودیم . در همان زمان ، یک بچه محل داشتیم به نام قاسم میرصانعی که در موقعیت لانه جاسوسی ، در مقری که برای خنثی سازی بمب و اینها بود مشغول بود . ایشان […]

قمقمه ی شهید حاج علی موحد دانش
مرحله اول عملیات بیت المقدس

قمقمه ی شهید حاج علی موحد دانش

من در عملیات بیت المقدس هم بودم . در این عملیات خاطرات خیلی خوبی هم یادم هست. در آن زمان به عنوان نیروی پشتیبانی رفتیم که عمل کنیم . ما دیر تر از نیرو های رزمی با قایق به آن طرف کارون رفتیم و در جایی دپو شدیم . دم غروب بود ، نماز خواندیم […]

راوی و رزمنده دفاع مقدس حاج محمد غلامعلی
نحوه اعزام به جبهه و ورود به گردان تخریب

راوی و رزمنده دفاع مقدس حاج محمد غلامعلی

محمد غلام علی هستم  متولد سال 1342 ماه شهریور . اولین بار که تصمیم به حضور در جبهه  داشتم از نماز جمعه تهران شروع شد ، در آن زمان حجت اسلام آقای هادی غفاری قبل از خطبه ها سخنرانی داشتند  . فرمودند جنگ به این گونه است و هرکس آمادگی حضور در جنگ دارد ، […]

وقتی شهید حاج عبدالله نوریان از فرماندهی گردان استعفاء داد
بعد از اتفاقات عجیبی که برای حاجی افتاد

وقتی شهید حاج عبدالله نوریان از فرماندهی گردان استعفاء داد

من در عملیات والفجر دو نبودم . بعد از عملیات والفجر دو ، زمانی که دوستان داشتند در غرب آماده می شدند برای عملیات خیبر ، من هم به گردان آمدم . از دوستان شنیدم که اتفاقات عجیبی برای حاج عبدالله نوریان (فرمانده گردان ) پیش آمده بود و حاج عبدالله در بین بچه های […]

شهید تابش یا علی گفت و هشت پر ها را از جا درآورد
عملیات والفجر هشت ، منطقه ام الرصاص و هشت پر هایش

شهید تابش یا علی گفت و هشت پر ها را از جا درآورد

در عملیات والفجر هشت ، در منطقه ام الرصاص ، ما چند نفری بودیم که لباس غواصی پوشیده بودیم تا و میخواستیم برویم برای انفجار هشت پر ها که هشت پر ها رو منفجر کنیم و بچه ها بتوانند به خط بروند . ما به محض این که از آب رد شدیم و به هشت […]

مواجهه با بچه های شر و شیطون گردان
اختلاف سلیقه هایی وجود داشت که طبیعی است

مواجهه با بچه های شر و شیطون گردان

همه بچه هایی که به جبهه آمده بودند از صافی خدا رد شده بودند . آن هم بچه های گردان تخریب با آن شجاعت و دلسوزی و صداقتی که داشتند ، اما  اختلاف سلیقه وجود داشت و این اختلاف طبیعی است و حتی انبیاء الهی هم با هم اختلاف سلیقه داشتند . مثلاً پیامبری مدام […]

حاج عبدالله نمی گذاشت بچه ها بیکار باشند
ما سرباز این مملکت هستیم

حاج عبدالله نمی گذاشت بچه ها بیکار باشند

شهید حاج عبدالله نوریان ، فرمانده گردان تخریب لشگر سیدالشهداء علیه السلام ، نمی گذاشت بچه های گردان بیکار باشند چون وقتی بیکار می شدند شروع می کردند به قصه درست کردن و ماجراهایی از داخل این قصه ها بیرون می آمد . حاج عبدالله می گفت : بیکاری مایه فساد می شود و هرگز […]

وظیفه ما این است که خودمان را برای دفاع از مملکت آماده کنیم
حتی اگر به این زودی عملیاتی نداشته باشیم

وظیفه ما این است که خودمان را برای دفاع از مملکت آماده کنیم

حاج عبدالله سعی می کرد خودش را داخل مسائل و اختلافات پشت جبهه نکند و موضع گیری نکند ، البته اطلاع کافی داشت . من و حاج عبدالله در ماشین درباره ی مسائل سال شصت و سه بگو مگو داشتیم ولی در گردان اجازه نمی داد که در مورد این قضیه صحبت کنیم . می […]

وقتی به عملیات می روید بی خودی گزارش نکنید
گله شهید حاج همت از بچه های بسیجی

وقتی به عملیات می روید بی خودی گزارش نکنید

ما در اواخر سال شصت و دو در پادگان دو کوهه صبح گاه مشترک در میدان صبحگاه داشتیم . بچهای آنجا بیشتر از لشکر بیست و هفت محمد رسول الله ص بودند . فرمانده آنها شهید حاج ابراهیم همت بود و در حال سخنرانی کردن بود . بیشتر بچه ها بسیجی بودند و مجموع سپاهی […]

با این ترفند حاج عبدالله را به نقاهتگاه تختی فرستادیم
وقتی شهید حاج عبدالله نوریان شیمیایی شده بود

با این ترفند حاج عبدالله را به نقاهتگاه تختی فرستادیم

شهید حاج عبدالله نوریان و شهید سید محمد زینال حسینی و سمنانی و سید ناصر در عملیات خیبر شیمیایی شده بودند . اولین باری بود که از شیمیایی استفاده می شد و  افراد خیلی وحشت داشتند زیرا نمی دانستند آلودگی اش چطور است . اطلاعاتی در موردش نداشتند که واگیر دارد یا ندارد . منطقه […]

پیشروی عراق و شهادت شهید حاج ناصر اربابیان
نگران بچه هایی بودیم که در الوارثین بودند

پیشروی عراق و شهادت شهید حاج ناصر اربابیان

بعد از این که دوران نقاهت شیمیایی را در بیمارستان لقمان قزوین گذراندم و به منطقه برگشتم ، دوستان در غرب بودند و در شهر ماووت عملیات شده بود . لشکر آن جا کار می کرد. وقتی من رسیدم دوستان می خواستند به جنوب بروند . عملیاتی که عراق انجام داده بود باعث شد عراق […]

روز های سخت پذیرش قطعنامه 598
پیشروی های عراق در فکه

روز های سخت پذیرش قطعنامه 598

ما در بیمارستان امام رضا در مشهد بودیم . ما سیزدهم و چهاردهم فروردین مجروح شدیم در سال 1368 که شیمیایی شدم . دو ماه در بیمارستان بودم تا تاول هایم خوب شد. یک روز صبح از خواب بیدار شدم و دیدم که بدنم دوباره تاول زده است اما به صورت ریزتر و جرئی بودند […]

کم سن و سال ترین شهید گردان ما
شهید حسین حاج میری

کم سن و سال ترین شهید گردان ما

یک شهیدی داشتیم به نام حاج میری که هنوز جنازه اش بر نگشته است . از لحاظ سنی کوچکترین فرد گردان بود . بعد از عملیات خیبر که یک مرحله انجام شده بود . یک مرحله دیگر مانده بود . یک خط را می خواستند پاکسازی کنند ولی زیاد ضرورت نداشت . اما از آنجا […]

نحوه شهادت چهارده شهید شیمیایی به روایت حاج ابراهیم قاسمی
عملیات بیت المقدس چهار

نحوه شهادت چهارده شهید شیمیایی به روایت حاج ابراهیم قاسمی

تقریباً آخرهای جنگ ، سال 66 بود و ما قرار بود با بچه هایی که قبلاً در منطقه بیاره ی عراق مستقر شده بودند جایگزین شویم . عراق آن جا را شیمیایی زد . مقر قبلی را زده بود و تعدادی تا از بچه ها آنجا شهید شدند . بچه ها اکثر جنازه ها را […]

نحوه شهادت هفت تن آل صفا به روایت حاج ابراهیم قاسمی
سلام بر بدن هایی که قطعه قطعه شد

نحوه شهادت هفت تن آل صفا به روایت حاج ابراهیم قاسمی

در فاو سمت دریاچه نمک یک پدافند داشتیم و یکی از گردان های رزمی آن جا بود . دوستان برای مین گذاری ، جلوی گردان رفتند که عراق از آن جا حرکت می کرد . محوری بود در فاو سمت دریاچه نمک که لشکر آن جا گردان پدافندی داشت . بچه های تخریب هم جهت […]

ای که گفتی درد دردمندان مداوا می کنی
خاطرات مجروحیت حاج آقا تاج آبادی

ای که گفتی درد دردمندان مداوا می کنی

بعد از آنکه من در منطقه بیاره از ناحیه ی پا مجروح شدم و شیمیایی هم شده بودم ، ما را سوار کردند و به مشهد ، بیمارستان امام رضا بردند.  من را در راهرو گذاشتند و گفتند که همه ی اتاق ها پر از مجروح است . یک پزشک من را دید و گفت […]

رضا استاد شهید شد و من مجروح شدم
نحوه شهادت شهید رضا استاد

رضا استاد شهید شد و من مجروح شدم

ما بعد از شهادت چهارده شهید شیمیایی که قبلا عرض کردم ، در بیاره مانده بودیم تا پانزده نفر از بقیه بچه ها که به مرخصی رفته بودند از مرخصی آمدند . بچه هایی که در عملیات بودند و از قبل آن جا بودند حدود 40 روز الی 2 ماه مانده بودند داشتند به مرخصی […]

با گروه تحقیقاتی خالدین همراه شوید

سلام!
من پژوهشگر فرهنگ ایثار و شهادت و تاریخ معاصر هستم...

هر روز از شهدای دفاع مقدس ، شهدای دفاع از حرم و شهدای امنیت و اقتدار، ببینید وبخوانید و بشنوید ...

کانال خالدین، یک آغاز برای شروع رفاقت با شهداست...

هر روز از شهدا ببینید و بخوانید و لذت ببرید

برنامه غذایی

رایگان

برای شما!

متشکرم!


Fatal error: Uncaught TypeError: strtoupper() expects parameter 1 to be string, null given in /home/jawahers/domains/khaledin.com/public_html/wp-content/plugins/wp-rocket/inc/Engine/Optimization/LazyRenderContent/Frontend/Processor/Dom.php:145 Stack trace: #0 /home/jawahers/domains/khaledin.com/public_html/wp-content/plugins/wp-rocket/inc/Engine/Optimization/LazyRenderContent/Frontend/Processor/Dom.php(145): strtoupper(NULL) #1 /home/jawahers/domains/khaledin.com/public_html/wp-content/plugins/wp-rocket/inc/Engine/Optimization/LazyRenderContent/Frontend/Processor/Dom.php(107): WP_Rocket\Engine\Optimization\LazyRenderContent\Frontend\Processor\Dom->add_hash_to_element(Object(DOMElement), 2, '<!DOCTYPE html>...') #2 /home/jawahers/domains/khaledin.com/public_html/wp-content/plugins/wp-rocket/inc/Engine/Optimization/LazyRenderContent/Frontend/Controller.php(155): WP_Rocket\Engine\Optimization\LazyRenderContent\Frontend\Processor\Dom->add_hashes('<!DOCTYPE html>...') #3 /home/jawahers/domains/khaledin.com/public_html/wp-conte in /home/jawahers/domains/khaledin.com/public_html/wp-content/plugins/wp-rocket/inc/Engine/Optimization/LazyRenderContent/Frontend/Processor/Dom.php on line 145