• امروز : یکشنبه, ۹ اردیبهشت , ۱۴۰۳
روحیات شهید سید محمد زینال حسینی

حفظ فضای معنوی در گردان ، مهم ترین دغدغه ی شهید زینال حسینی

  • کد خبر : 2860
حفظ فضای معنوی در گردان ، مهم ترین دغدغه ی شهید زینال حسینی

قبل از جنگ ، من خیلی از نزدیک با سید محمد زینال حسینی ارتباط نداشتم بیشتر جدیت و سکوت و فعالیتی که داشت را از ایشان سراغ داشتم . همین ها را بعدا از ایشان دیدم البته بعلاوه ویژگی های دیگری . مثلا سید محمد خیلی اهل گریه بود ، من در محل برخورد نکرده […]

قبل از جنگ ، من خیلی از نزدیک با سید محمد زینال حسینی ارتباط نداشتم بیشتر جدیت و سکوت و فعالیتی که داشت را از ایشان سراغ داشتم . همین ها را بعدا از ایشان دیدم البته بعلاوه ویژگی های دیگری .

مثلا سید محمد خیلی اهل گریه بود ، من در محل برخورد نکرده بودم با این ویژگی ولی در جبهه دیدم که سجده های طولانی  وگریه های خیلی مفصل داشت . در زمان های خلوت  حسینیه میدیدم که در سجده کاملا می خوابید روی زمین و یک دستمال سبز رنگ داشتند به عنوان جامهری و خیلی گریه می کردند و اهل معنویت بودند .

شهید سید محمد خیلی پرکار و جدی  بود و خیلی باورمند بود نسبت به جبهه و جنگ و امام و شهدا و به شدت تمام وجودشان در این زمینه ها بود و دوست داشت که بچه ها هم همینطور باشند .

آن زمان معمولا افرادی به گردان تخریب و گردان اطلاعات و عملیات می رفتند که دوز شهادت طلبیشان خیلی بالا بود و احتمال شهادت هم در این گردان ها بیشتر از سایر گردان ها داده می شد . فضا در آنجا متفاوت بود در بچه های اطلاعات و عملیات  لوطی گری و مشتی گری و شوخی های اون تیپی ، بچه ها رو یک مقدار تعدیل می کرد و در بچه های گردان تخریب معنویت ویژه ای وجود داشت . خیلی از کار هایی که در گردان های دیگه متداول بود در گردان تخریب مرسوم نبود.

مثلا تلوزیون فقط در حد اخبار بود ، با زیر پیراهن گشتن بد بود ، یا اصلا میتوان گفت جرم بود . فوتبال نبود و این تیپ برنامه ها در این بچه ها نبود .

وداع با سیزده شهید شیمیایی گردان تخریب

این موضوع من را که به عنوان یک مبلّغ در گردان بودم نگران می کرد و مجبور می شدم که بروم با آنها صحبت کنم و آیه و روایت بیارم .  شب ها با ایشان گپ می زدم که بگم این چیز ها گناه نیست . اونم با چه شخصیت هایی صحبت میکردم … فکر می کردم که این ها هم لازم است چون اعتقاد ما این است که دین ما یک دین کاملی است یعنی همانطور که شما مهربانی همانطور هم باید خشن باشی البته در جای خود .

مثلا تولد امام رضا و تولد امام حسن مجتبی  شادی می کردیم و  این مدل تعریف شده ای  بود و هر رفتاری نبود . اگر درست هدایت میشد روحیه را تنظیم می کرد . در برنامه های ما شهید طحانی ، شهید خدمتی و شهید کلانتر بودند . شهید کلانتر از بچه های روزنامه جمهوری بود و نویسنده و خبرنگار بود و خیلی بچه ی تودار و سن دار و عمیقی بود . در تئاتر و نمایش می آمد و در عین حال بچه ی رزم و جبهه و جنگ بود و شهید هم شدند . حتی شهید خدمتی یا کلانتر یا فیروزبخت که اسطوره ها بودند را هم در این فضا آوردیم .

سید محمد موافق بود با این تغییر فضایی که ما ایجاد کرده بودیم . به هر حال اینگونه ، یک حس صمیمیت بیشتری ایجاد می شد ولی در عین حال دائماً نگران جنبه های معنوی خاص بود چون بالاخره ایشان فرمانده گردان بود .

من گفته بودم که می خواهم این کار را بکنم و آنها هم موافقت کرده بودند ولی گهگاهی هم از سر نگرانی بخاطر امکان  فاصله گرفتن بچه ها از اون حس و حال معنوی ، با من مشورت می کرد که حالا چکار بکنیم ؟

میگفت تو که طاقت آتش دنیا را نداری آتش جهنم را چکار میکنی ؟

یک اشاره ای هم به کنم به آقای تاج آبادی که یک روحیه شوخی داشتند که به قول ماها لات منش بودند . البته آقا سید محمد این روحیات را خیلی نمی پسندید . در عین حال آقای تاج آبادی بسیار آدم اخلاقی و معنوی بود در جای خود و من هم این را می دانستم که ایشان خودشان اهل دل هستند .

یک شب سید محمد آمد پیش من و گفت حاجی معنویت کم شده !

حدود ساعت یک شب بود ، گفت حالا چکار کنیم منم یه کم باهاشون شوخی کردم و گفتم سید معنویت چیه؟ مرد حسابی تو این ها را کشتی ! من چکار کنم که معنویت نشون بدن ؟ خیلی هم خوبه و این ها نماز و روزشون سر جاشه .

می خواهم بگویم که سید محمد اینطور دغدغه بچه ها رو داشت . به سید گفتم بیخیال این حرف ها ! تو چرا زن نمی گیری ؟ می خواستم بگم که معنویت به این چیز ها هم هست .گفت حاجی خیالت راحت ، من اسم چهارده تا از بچه هام رو هم مشخص کردم . محمد امین، محمد رسول، و ….

غرض اینکه روحیات سید معنوی بود هم خودش اهل اشک و سوز و ناله و تلاش بود و هم دوست داشت که بچه ها واقعا این تیپی باشند و سعی خودشو می کرد.

لینک کوتاه : https://khaledin.com/?p=2860
  • نویسنده : حجه الاسلام حاج سید محمد عابدین زاده
  • منبع : خالدین

خاطرات مشابه

01اسفند
عملیات والفجر هشت به روایت حاج حسن نسیمی
محور جزایر مجنون در عملیات والفجر هشت

عملیات والفجر هشت به روایت حاج حسن نسیمی

29بهمن
رسد آدمی به جایی که بجز خدا نبیند
روایتی از اعتقادات فرماندهان شهید گردان تخریب

رسد آدمی به جایی که بجز خدا نبیند

29بهمن
ماجرای قرآن جیبی شهید حاج عبدالله نوریان
هدایا و نامه هایی که از پشت جبهه می آمد

ماجرای قرآن جیبی شهید حاج عبدالله نوریان

ثبت دیدگاه