شنیدم مسجدی هست که در آنجا برای اعزام به سوریه ثبت نام میکنند
شيطان آنها را بر اثر بعضى از گناهان به لغزش انداخت
باید با هم تلاش کنیم تا عاشق بشیم
روزی که پاسدار وظیفه شدم و به گردان تخریب برگشتم
فرمانده گمنام و بی نشان ، موسس تشکیل حزب الله لبنان
مطالبه حاج عبدالله ازما این بود که میگفت باید در جنگ تاثیر گذار باشید
حاج حبیب ستوده
سومین گردهمایی رزمندگان گردان تخریب لشگر ده سیدالشهداء علیه السلام
سال پنجاه و هشت بود که وقتی وارد سنندج شدیم دیدیم درگیری اوج پیدا کرده بود . یه تپه ای بود که بهش میگفتن باشگاه افسران ، تقریبا خوابگاه مانند بود ،که ما اونجا مستقر شده بودیم بالای تپه طوری بود که به همه جا تمرکز داشتیم . عکسشم هست اتفاقا موهامم خیلی بلند بود […]
سال 58 بود وقتی وارد سنندج شدیم ، درگیری اوج پیدا کرده بود . یه تپه ای بود که بهش میگفتن باشگاه افسران ،تقریبا خوابگاه مانند بود ،که ما اونجا مستقر شده بودیم بالای تپه طوری بود که به همه جا تمرکز داشتیم . بهار 58 تازه انقلاب پیروز شده بود.عکسشم هست اتفاقا موهامم خیلی […]