چهارده نفر از بچه ها شهید شدند و ما شیمیایی شدیم
من نوه ی پسری حاج شیخ فضل الله نوری هستم (قسمت چهارم)
تو با چه انگیزه ای با این شلوار اومدی نشستی جلوی سردار
اگر خوش داری که در درجات والای بهشت با ما باشی پس محزون و اندوهگین باش در حزن و اندوه ما
کمال صدق و محبت ببین نه نقص گناه
جلوی اکثر گردانها تو تیپ یه باغچه هست که معمولا سبزی توش میکارن
ارتباط سقوط هواپیمای اوکراینی با شکست آمریکا در عینالاسد، تصادف یا هدفمند؟
عملیات عاشورای سه به روایت حاج سید جمید کمالی
نریشن (صدای شهید مهدی باکری): مدتها بود یک سؤال، روح و جانم را به خود مشغول کرده بود؛ از خودم میپرسیدم: آیا میشود آدمیزاد از شرّ خودبینی و بندگی هوای نفس آزاد شود؟ چقدر سخت است که انسان بتواند خود را از این بندها رها کند. در این فکرها غرق بودم که ناگهان […]
نمایشنامه کوتاه خاطره (برادر داوود ! یک یا حسین دیگه بگی رسیدیم) پرده اول خط مقدم درابتدا،یک دقیقه ای صدای شدید درگیری وشلیک های پی درپی به گوش میرسد/ حاج عبدالله[فرمانده]وبیسمچی همراهش، ازدل تاریکی وگردوخاک[درمرکزخط افق] به سمت جلوحرکت میکنند. باامدن بیسیمچی و حاج عبدالله ،نورهم کم کم به صحنه اضافه میشود/ حاج عبدالله بعد […]