• امروز : شنبه, ۱ اردیبهشت , ۱۴۰۳
یک خمپاره خورده بود وسط بچه ها

نحوه شهادت شهید کلهر و شهید مهدی ضیائی

  • کد خبر : 3127
نحوه شهادت شهید کلهر و شهید مهدی ضیائی

در عملیات بیت المقدس قبل از شهادت شهید مهدی ضیائی ، ما در ارتفاعات ماووت بودیم . شهید اسدالله الله یاری و شهید ضیائی از بچه های کردان خودمون و شهید کلهر هم که فرماندار کرج بود و یکی دوتا از بچه های اطلاعات و بیسیم چی هم بودند . خلاصه پنج ، شش نفری […]

در عملیات بیت المقدس قبل از شهادت شهید مهدی ضیائی ، ما در ارتفاعات ماووت بودیم . شهید اسدالله الله یاری و شهید ضیائی از بچه های کردان خودمون و شهید کلهر هم که فرماندار کرج بود و یکی دوتا از بچه های اطلاعات و بیسیم چی هم بودند . خلاصه پنج ، شش نفری بودند .

بچه ها قرار شد که صبح بروند و بعد از آنها ما هم برویم . حاج مجید مطیعیان (فرمانده گردان) هم بود . آنها صبح خیلی زود رفتند و من و حاج مجید هم قرار شد یک ساعت بعد راه بیوفتیم . صبح روز بود و ما باید ماشین را آن جا می گذاشتیم و پیاده می رفتیم . یکی از بچه های بهداری ، ابتدای نقطه رهایی ایستاده بود ، تا ما رسیدیم ، جلو اومد و گفت همه بچه ها شهید شدند !

گفت الآن هم بالای تپه هستند . این جا هم پر از گِل است و نمی شود جلو رفت . من و حاج مجید جلو رفتیم و دیدیم که یک خمپاره خورده بود وسط بچه ها و همه را شهید کرده بود . شهید مهدی ضیائی و شهید کلهر و بی سیم چی شهید کلهر و بچه های اطلاعات بودند .

ما سه نفر با هم کمک کردیم و بچه ها را در عقب وانت گذاشتیم . شهید کلهر یک ترکش به پشتش خورده بود و شهید شده بود . شهید مهدی ضیائی هم بدنش سالم بود نمی دانم ترکش به کجایش خورده بود .

ناگهان تمام نیروهای عراقی سر اسلحه هایشان را طرف بلدوزر گرفتند
لینک کوتاه : https://khaledin.com/?p=3127
  • نویسنده : حاج احمد خسروبابایی
  • منبع : خالدین

خاطرات مشابه

01اسفند
عملیات والفجر هشت به روایت حاج حسن نسیمی
محور جزایر مجنون در عملیات والفجر هشت

عملیات والفجر هشت به روایت حاج حسن نسیمی

29بهمن
رسد آدمی به جایی که بجز خدا نبیند
روایتی از اعتقادات فرماندهان شهید گردان تخریب

رسد آدمی به جایی که بجز خدا نبیند

29بهمن
ماجرای قرآن جیبی شهید حاج عبدالله نوریان
هدایا و نامه هایی که از پشت جبهه می آمد

ماجرای قرآن جیبی شهید حاج عبدالله نوریان

ثبت دیدگاه