• امروز : شنبه, ۶ مرداد , ۱۴۰۳
طوری می گویم که ریا نباشد و تو چیزی یاد بگیری

شهید حاج قاسم اصغری اینگونه خاطره تعریف میکرد

  • کد خبر : 3020
شهید حاج قاسم اصغری اینگونه خاطره تعریف میکرد

شهید حاج قاسم اصغری از عملیات سیدالشهداء ع می گفت  و تعریف میکرد ؛ میگفت : دریاچه ماهی ، سمت شلمچه ، دریاچه ای بود با آب راکد که مانند آب استخر صاف بود.  بچه ها رفتند و دشمن آتش را بست به بچه ها و بچه ها روی زمین خوابیدند و نمی توانستیم کاری […]

شهید حاج قاسم اصغری از عملیات سیدالشهداء ع می گفت  و تعریف میکرد ؛

میگفت : دریاچه ماهی ، سمت شلمچه ، دریاچه ای بود با آب راکد که مانند آب استخر صاف بود.  بچه ها رفتند و دشمن آتش را بست به بچه ها و بچه ها روی زمین خوابیدند و نمی توانستیم کاری انجام دهیم . شهید حاج کاظم رستگارکه آن موقع فرمانده تیپ سید الشهداء ، به عنوان دستور نظامی گفت همه تجهیزات را باز کنند و به حالت سینه خیز ، ده متر به صورت دنده عقب برگردند و فاصله بگیرند . فرمان نظامی داد که شروع کنند به توسل کردن و دعا خواندن . حاج قاسم می گفت ناگهان دیدیم که سنگرها خاموش شد . وقتی هم که به جلو رفتیم ، دیدیم که در سر هر کدام از نیرو های دشمن که در سنگر های کمین بودند ، یک تیر خالی شده است .

گاهی حاج قاسم خاطراتی که تعریف می کرد مربوط به خودش بود اما از خودش نمی گفت . اینجا هم شاید حاج قاسم خودش کسی بود که رفته و تیرها را زده بود اما نگفت من بودم.

خاطره ای که در جای دیگری برایم تعریف کرد این بود که می گفت : کار جنگ ، هرطور شده باید انجام شود .

میگفت یک بار عملیات به هم ریخته بود و معلوم نبود فرمانده چه کسی است و نیرو چه کسانی هستند! یک برادری آنچا به بقیه گفت که مواظب باشید در خشاب سلاحتان گل نرود . چون اسلحه تان گیر می کند . یا جای دیگری گفته بود پناه بگیرید و بیایید پایین و ناگهان خودش شد فرمانده آن منطقه .

روزی که با شهید علیرضا پیکاری قهر کردم

من خندیدم و به حاج قاسم اصغری گفتم آن برادری که می گویی ، احیانا برادر اصغری نبود !؟

ناراحت شد و گفت من یک طوری می گویم که ریا نباشد و تو چیزی یاد بگیری . اذیت نکن .

لینک کوتاه : https://khaledin.com/?p=3020
  • نویسنده : حاج مسعود میسوری
  • منبع : خالدین

خاطرات مشابه

20تیر
ماموریت دونفره با شهید حاج عبدالله نوریان
شیوه ی فرماندهی فرمانده گردان تخریب اینگونه بود

ماموریت دونفره با شهید حاج عبدالله نوریان

17تیر
راوی و رزمنده دفاع مقدس حاج مجید بختیاری
این خاطره ای بود که من در بدو ورودم از حاج عبدالله داشتم

راوی و رزمنده دفاع مقدس حاج مجید بختیاری

ثبت دیدگاه