قبل ار عملیات بیت المقدس چهار ، یکی از بچه ها پیش من آمد و گفت : حاج آقا من یک خوابی دیدم . از بچه های وزارت کشور بود اما به صورت بسیجی آمده بود. نامش آقای ابوالفضل دهقان بود.
گفت : دیشب خواب دیدم وجود مقدس اقا امام زمان به این مدرسه آمد. حضرت بیدارم کرد و یک چیزی به من گفت و من بر اساس آن چیزی که حضرت در گوش من گفت. شما را بیدار کردم. شما هم با سرو صدا و دادو بیداد بقیه را بیدار کردید. بقیه هم بیدار شدند و من از خواب بیدار شدم. این چه تعبیری دارد؟
در ذهنم امد که آقا آمده که ببردش . منتهی با خودم گفتم اگر چنین چیزی بگویم خوب نیست. پس به ایشان گفتم شما برو و بعد از عملیات بیا برایت می گویم اما خواب خوبی دیدی.
ایشان در همان عملیات شهید شد.