وقتی می دیدیمش احساس می کردیم حاج عبداله زنده شده است
وقتی به عملیات می روید بی خودی گزارش نکنید
پیراهنی که هنگام شهادت ، بر تن شهید حاج رسول بود
روزی که شهید برونسی ، داماد صدام را دستگیر کرد
خداوند خریدار جانها و تلاشها و مجاهدت هاست
طرحی که مانع سقوط مجدد خرمشهر شد
ما نیرویی می خواهیم که اگر لازم شد، خودش را روی مین بیاندازد
احترامی که شهید داوود ابراهیمی به پدر و مادر میگذاشت
بسم الله الرحمن الرحیم؛ با عرض سلام و درود به شهدا و امام شهدا؛ بنده سعی میکنم خلاصه بگویم تا هم وقت شما را نگیرم و هم به نقطهی مد نظر گفتگو برسیم. بنده مرتضی رنجبرفرماندهی گردان تخریب لشکر ۵۷ هستم. سال ۱۳۴۸ از شهرستان الیگودرز به تهران آمدم و تا پایان حکومت پهلوی آنجا […]
من و شهید صاحب علی نباتی در یک چادر بودیم . فکر می کنم شهید نباتی مسئول دسته ی ما بود . ایشان یک چهره ی بخصوصی داشت . یعنی تیپش ، ظاهرش و میمیک صورتش و موهایش یک تیپ ظاهری متفاوتی از همه داشت . اخلاق بخصوصی هم داشت . در عین حال که […]
این حقیر زهرا مهرخاوران گیلانی هستم که البته در محله مان به فامیلی همسرم شهرت به ابراهیمی دارم . برای پسرم (شهید داوود ابراهیمی) در اصل اسم محمد را انتخاب کرده بودیم اما از آنجایی که اقوام ما به اتفاق پدرشهید قصد زیارت امامزاده داوود کرده بودند و زیارت امامزاده داوود و برای سلامتی من […]