• امروز : پنجشنبه, ۱ آبان , ۱۴۰۴

انقلاب اسلامی ایران

آن قدر تمرین کرده بود که خودشکنی برایش آسان شده بود
افتاده و متواضع و بی ادعا

آن قدر تمرین کرده بود که خودشکنی برایش آسان شده بود

محمودرضا شکسته بود خودش را و به راحتی می شکست خودش را . در این خصوصیت اخلاقی در اوج بود! بدون اغراق می گویم که به جز مقابل دشمن و آدم های زورگو ، مقابل همه ی بندگان خدا این جور بود؛ افتاده   و  متواضع   و  بی ادعا. آن قدر تمرین کرده بود که خودشکنی […]

حیف است که جان انسان با مرگ طبیعی از دست برود
خدایا تا پاکم نکردی خاکم نکن

حیف است که جان انسان با مرگ طبیعی از دست برود

 «باارزش‌ترین دارایی انسان، عمر و جان انسان است؛ حیف است که جان انسان با مرگ طبیعی از دست برود.» تکیه کلام علیرضا این جمله بود. می‌گفت: «خدایا تا پاکم نکردی خاکم نکن.» چندماه قبل از شهادت در دانشکده زرهی شیراز مشغول گذراندن دوره افسری بود. یک شب قرار شد همراه با همکارانش با ماشین شخصی […]

یه فرشته در قالب یک مرد
شهید مدافع حرم حامد جوانی

یه فرشته در قالب یک مرد

پارسال ( آبان۹۳) نزدیکای تولدش بود که بهم زنگ زد. گفت: مهرداد از دستت کمکی بر میاد؟؟ گفتم: چی ؟؟ گفت:کمک مالی گفتم:آخه به کی؟ گفت: تو دیگه کاریت نباشه گفتم حتما نیاز داره، یه مبلغی رو اومد و ازم گرفت. منم چون میدونستم که حتما واسه کار خیر میخواد دیگه نپرسیدم. یه روز دیگه […]

حیف است چنین روحانی با اخلاصی را از دست بدهیم
نامه ی شهید سلیمانی برای حمایت از شهید تمام زاده

حیف است چنین روحانی با اخلاصی را از دست بدهیم

ایشان روحانی شوخ طبعی بود و مثل همه، عزیزانش را دوست داشت. من و فرزندانم  نمی خواستیم او را از دست بدهیم به همسرم می گفتم شما طلبه هستید و مجاهدت دینی می کنید و همیشه به ایشان روایتی از پیامبر(ص) را می گفتم که قلم علما افضل و برتر از خون شهداست اما ایشان […]

نقطه قوتی دارم که قیافه‌ام شبیه برادران افغانستانی‌ است
مشکلش این بود که ایرانی بود

نقطه قوتی دارم که قیافه‌ام شبیه برادران افغانستانی‌ است

شهید تمام زاده چندین مرتبه تلاش کرده بود از مسیر های مختلفی وارد سوریه شود و از حرم حضرت زینب(س) دفاع کند. شرایط خاص این منطقه طی ماه های اخیر به نحوی رقم می خورد که ورود به سوریه بسیار سخت شده بود. یکی از مشکلات پیش روی علی این بود که ایرانی بود و […]

از سختی های جنگیدن در سوریه
نزدیک بود جانم را از دست بدهم

از سختی های جنگیدن در سوریه

اوایل که به سوریه آمده بودیم ارتباط گیری بسیار سخت بود. بعضی مواقع به دلیل بلد نبودن زبان، نزدیک بود جانمان را از دست بدهیم. یک شب از توی سنگر سوری ها بیرون رفتم. پشتمان باغ زیتون بود و 50 متر جلوتر از سنگر دشمن قرار داشت. آمدم عقب و می خواستم برگردم به سنگر […]

فرزندانم را ولایتمدار تربیت کنید
روایت خواندنی از زندگی شهید مدافع حرم علی زاده اکبر

فرزندانم را ولایتمدار تربیت کنید

همسر شهید مدافع حرم ، علی زاده اکبر روایت می‌کند : من و علی قبل از ازدواج هیچ گونه آشنایی با هم نداشتیم و جالب است که واسطه وصلت بین ما هم شهدا شدند. همسرم قبل از ازدواج با بخش فرهنگی بنیاد شهید همکاری می‌کرد و از طریق کارمند بنیاد به خانواده ما معرفی شد. […]

جلوی اکثر گردانها تو تیپ یه باغچه هست که معمولا سبزی توش میکارن
گفت پس تو هستی میای سبزی های ما رو میبری؟

جلوی اکثر گردانها تو تیپ یه باغچه هست که معمولا سبزی توش میکارن

خاطره یک سرباز … تابستون بود و من سرباز بودم. تو تیپ ۲۱ امام رضا (ع). جلوی اکثر گردانها تو تیپ یه باغچه هست که معمولا سبزی توش میکارن. سبزی های جلوی گردان تخریب خیلی تازه و خوب بود. قبل نهار رفتم که یه پاتکی بزنم! مشغول جمع کردن سبزی بودم که یه دفه یکی […]

فکر کن اینجاصحرای کربلا ، امروز عاشوراست و امام حسین(ع) هل من ناصر سر داده
مانع رفتنش نشدم

فکر کن اینجاصحرای کربلا ، امروز عاشوراست و امام حسین(ع) هل من ناصر سر داده

خاطره ای از زبان همسر شهید مدافع حرم علیرضا بریری: اولین باری که حرف از رفتن و مدافع حرم شدن به میان آمد زمانی بود که بعد از 9 ماه اسمش برای اعزام در آمده بود. علیرضا 9 ماه قبل برای رفتن به سوریه ثبت‌نام کرده بود و کاملاً داوطلبانه برای دفاع از حرم رفت. […]

پسرک فلافل فروش
شهید محمد هادی ذوالفقاری

پسرک فلافل فروش

شهید محمد هادی ذوالفقاری، معروف به هادی ذوالفقاری در سال 1367 ، همزمان با سالروز شهادت امام هادی (ع) متولد شد و از همین رو نام او را هادی گذاشتند. او به حدی به امام هادی (ع) علاقه داشت که در شهر امام هادی (ع) یعنی سامراء به شهادت رسید. شهید محمد عادی ذوالفقاری به […]

شهدای ما برای حفظ ناموس و حفظ اسلام شهید شدند
وصیت نامه شهید کمیل صفری تبار

شهدای ما برای حفظ ناموس و حفظ اسلام شهید شدند

بسم الله الرحمن الرحیم سلام اول حرفم را با یکی از اشعار حافظ که خیلی به آن علاقه دارم شروع می کنم درد عشقی کشیده ام که نپرس زهر هجری چشیده ام که مپرس گشته ام در جهان و آخر کار دلبری برگزیده ام که نپرس سوی من لب چه می گزی که مگو لب […]

روزی که حاج ابراهیم همّت آسمانی شد
دیدار محبوب در جزیره مجنون

روزی که حاج ابراهیم همّت آسمانی شد

قبل از عملیات خیبر به اتفاق حاج همت و چند نفر دیگر از بچه‌ها وارد منطقه عملیاتی شدیم. نیروهای اطلاعات عملیات مشغول شناسایی بودند و کار برایشان به سبب هور و نیزاری بودن منطقه دشوار بود. از طرف دیگر، افراد بومی نیز در منطقه، وسط هور ساکن بودند و به ماهی گیری و کارهای دیگری […]

سرنوشت نامعلوم شهیدی که سالها ردّی از او پیدا نشد
روز آخر ، شهادت حاج ناصر اربابیان

سرنوشت نامعلوم شهیدی که سالها ردّی از او پیدا نشد

حوالی ساعت ده صبح به پیشنهاد شهید حاج ناصر اربابیان قرار شد خود ایشان و یکی از برادران به نزدیکی های محل استقرار دشمن بروند و اطلاعاتی کسب کنند . برادر مجتبی کوهی مقدم ترک موتوری که شهید حاج ناصر اربابیان روشن کرده بود نشست و این دو برادر برای گشت زنی و جمع آوری […]

بارانی که کلید پیروزی عملیات والفجر ۸ شد
روایت حاج محمد زارعکار

بارانی که کلید پیروزی عملیات والفجر ۸ شد

با تعدادی از برادران تخریبچی ازجمله شهید علی اصغر صادقیان به گردان حضرت علی اکبر(ع) مامور شدیم. به محض اینکه سوار قایق ها شدیم نگرانی شدیدی وجودمان رو گرفت. هواکاملا روشن و مهتابی بود و بیم اون میرفت که برای غواصان خط شکن مشکل ایجاد شود . در همین نگرانی و اضطراب بودیم که به […]

شبی که حاج قاسم روی سیم خار دار خوابید
حاج قاسم شب عملیات عاشورای ۳ کاری کرد کارستون

شبی که حاج قاسم روی سیم خار دار خوابید

حاج قاسم شب عملیات عاشورای ۳ کاری کرد کارستون.. حاج قاسم شب عملیات با یک تیم از بچه های تخریب مامور شدند برای بازگشایی معبر گردان علی اصغر علیه السلام. فرمانده گردان حضرت علی اصغر علیه السلام شهید حاج داوود آجرلو بود. شب عملیات پیشاپیش گردان حرکت کردند و وارد معبر شدند. معبر توی شیب […]

فردای این کشور به احساس مسئولیت امروز شما نیازمند است
امروز خودتان را آماده کنید برای فردا

فردای این کشور به احساس مسئولیت امروز شما نیازمند است

بیانات امام خامنه ای در دیدار دانش‌آموزان و دانشجویان بسم‌اللَّه‌الرّحمن‌الرّحیم‌ اولاً خوشامد عرض میکنم به همه‌ی شما جوانان عزیز؛ دانشجویان، دانش‌آموزان، فرزندان عزیز ملت ایران. و همچنین این، پیام قلبی و درود همیشگی من به همه‌ی جوانان عزیزمان در سراسر کشور است. این جلسه به مناسبت سیزده آبان که در آستانه‌ی آن هستیم، تشکیل شده. […]

حاج محمد انجمی پور
خلاصه حضور من در منطقه عملیاتی

حاج محمد انجمی پور

ما متعلق به یک خانواده ای بودیم که از قبل از انقلاب در وادی انقلاب شدیم و پدرم جزء کمیته استقبال امام بود در خیابان ایران زندگی می کردیم  افتخار همسایگی رهبر انقلاب امام خامنه ای و شهید رجایی و خیلی از بزرگان را داشتیم . طبیعتاً زودتر با این مسائل درگیر شدیم. اولین افتخار […]

جوان پرتحرکه, نشاط داره, انرژی داره, منتقد, الگو پذیره
نامه ای را به امین

جوان پرتحرکه, نشاط داره, انرژی داره, منتقد, الگو پذیره

شهید دانشگر نامه ای را به امین از دوستانش نوشته است که در آن توصیه هایی به او و هم نسلانش می‌کند. او در این نامه می‌گوید: به نام آنکه ما را از مادرمان بیشتر دوست دارد و از خودمان به خودمان نزدیک تر است… سلام امین جان, نامه ای که می‌نویسم و تو خواهی […]

عادت به سکون بلای بزرگ پیروان حق است
وصیت نامه شهید عباس دانشگر

عادت به سکون بلای بزرگ پیروان حق است

بسم الله الرحمن الرحیم آخر من کجا و شهدا کجا خجالت میکشم بخواهم مثل شهدا وصیت کنم من ریزه خوار سفره ی آنان هم نیستم,  شهید شهادت را به چنگ می آورد راه درازی را طی میکند تا به آن مقام می رسد اما من چه! سیاهی گناه چهره ام را پوشانده و تنم را […]

باید با هم تلاش کنیم تا عاشق بشیم
نامه‌های عاشقانه عباس برای همسرش

باید با هم تلاش کنیم تا عاشق بشیم

نامه‌های عاشقانه عباس برای همسرش نامه اول بسم‌الله‌الرحمان‌الرحیم همسر عزیزم! این نامه را می‌نویسم بیشتر برای تنگی دل خودم. شنیدی می‌گویند سخن که از دل برآید بر دل نشیند، صداقتم را به حرمت صدای لرزانم بپذیر. زندگی روح دارد و جسم، مثل انسان. جسمش دیدنی‌های آن است، روحش که به جسمش جان می‌دهد عشق است. […]

مردم به امید تو هستند و تو داری چرت میزنی؟
خدا رحمت کند شهید دهقان را

مردم به امید تو هستند و تو داری چرت میزنی؟

خدا رحمت کند شهید دهقان و ستوان بیقام که بنده خدا یک دختر هم داشت و بچه شیراز بود. این بنده خدا زمانی که فرمانده آقای حاتمی به مرخصی رفته بود به جای ایشان فرمانده بود. بعد از اینکه شهید شد یک نفر دیگر امد. همیشه به ما می گفت کانال بکنید تا تیر مستقیم […]

هر کس ریش داشت را میزدند و محاسنش را میکندند
ما را داخل شهر میچرخاندند و هلهله میکردند

هر کس ریش داشت را میزدند و محاسنش را میکندند

تازه اسیر شده بودیم و هنوز در خاک ایران بودیم . هم گروهی های ما بچه های اهواز بودند و دو کلمه به من یاد داده بودند عطشانه به معنای تشنه ام و یکی جائع به معنای گرسنه ام است و من به آنها گفتم عطشانه که یک نفر امد و اسلحه را روی سر […]

روایت آزاده ی سرافراز ارتشی از اسارت سربازان ارتش در جبهه دهلران
نحوه اسارت سربازان ارتش توسط لشگر بعث عراق

روایت آزاده ی سرافراز ارتشی از اسارت سربازان ارتش در جبهه دهلران

تاریخ 21/4/67  در ساعت یک ربع مانده به شش صبح خدا رحمت کند آقای ابراهیم تمر تاشی که بچه ترکمن صحرا بود .ایشان پاس بخش بود و من هم مسئول مهمات بودم با هم گشت می زدیم. شب قبل از عملیات ما مادر سنگر بودیم و رفتیم برای بچه ها غذا بگیریم. قبل از اینکه […]

نگهداری خط دهلران و نهر عنبر زبیداد
عملیات لشگر بیست و یک حمزه

نگهداری خط دهلران و نهر عنبر زبیداد

در سال شصت و شش ، ما را برای نگهداری خط دهلران و نهر عنبر زبیداد بردند و آن جا مستقر شدیم . بعد از 10 الی 15 روز ما را برای خط نگهداری اعزام کردند. ما از سه راه موسیان که رد می شدیم بعد از پاسگاه زید بود. در طول نگهداری خط ما […]

عملیات برای نگهداری خط مقدم
عملیات لشگر بیست و یک حمزه

عملیات برای نگهداری خط مقدم

ما را برای یک عملیات شبانه  در تاریخ 28/9/66 برای نگهداری خط مقدم که بچه ها عملیات می کنند اعزام کردند . گروهان یک عملیات انجام دادند و ما که گروهان دو بودیم برای نگهداری خط باید به جلو اعزام می شدیم. ما را شبانه حرکت دادند و رفتیم به کانال ها و آماده بودیم […]