• امروز : شنبه, ۲۰ اردیبهشت , ۱۴۰۴
هر چى می‌خواهى بگى بگو، ولى به من بى معرفت نگو
شهید حسن قاسمی دانا به روایت مصطفی صدر زاده

هر چى می‌خواهى بگى بگو، ولى به من بى معرفت نگو

بخشی از خاطرات شهید مصطفی صدرزاده : حسن کار همه را راه می‌انداخت. از صبح تا شب برنامه‌ه­اش يک چيز بود، آن هم خدمت به رزمند­‌گان. همه بچه‌ها می‌گفتند: «حسن آخر معرفت هست». همه را می‌خنداند. همه به یک طریقی عاشقش شده بودند. يک روز که می‌خواستيم غذا به دست بچه‌ها برسانيم با موتور راه […]

شنیدم مسجدی هست که در آنجا برای اعزام به سوریه ثبت نام میکنند
خاطرات خودگفته ی شهید مرتضی عطایی (قسمت اول)

شنیدم مسجدی هست که در آنجا برای اعزام به سوریه ثبت نام میکنند

مرتضی عطایی هستم ، متولد سال 1355 در مشهد ، فرزند دوم یک خانواده هشت نفره ، سه خواهر و سه برادر . شغل و حرفه ی من تاسیسات مکانیکی ساختمان است . کارهایی مثل لوله کشی سرد و گرم ، شوفاژ ، آبگرمکن ، پکیج ، هفت هشت سالی هست که مغازه دارم ولی […]

روزی که شهید برونسی ، داماد صدام را دستگیر کرد
این کله قندی همین امروز باید آزاد بشه !

روزی که شهید برونسی ، داماد صدام را دستگیر کرد

کله قندی گل منطقه بود . از آن ارتفاعات حساس و حیاتی . از بلندی آنجا دشمن به جاده های مواصلاتی و به منطقه ی ما تسلط داشت . همیشه از همانجا بود که مشکل برایمان درست میکرد . تو عملیات آزادسازی مهران هم همین مشکل پاپیچ بچه ها شد . یادم هست روز هفتم […]

ارزش کار ها به اینه که آدم از جیب خودش مایه بگذاره
میخوام اَجری هم به شما برسه

ارزش کار ها به اینه که آدم از جیب خودش مایه بگذاره

یک بار با هم آمدیم مرخصی ، او رفت دنبال کارش و من هم رفتم خانه . به قول معروق خستگی راه هنوز توی تنم بود که آمد سروقتم و گفت : استراحت دیگه بسه … گفتم خیره ان شاءالله جایی میخوایم بریم؟ لبخندی زد و گفت : آره اومدم که هم خودت رو ببرم […]

اگر برای رضای خداوند و دفاع از اسلام می‌روی من راضی هستم
روایت پدر شهید مرتضی عطایی

اگر برای رضای خداوند و دفاع از اسلام می‌روی من راضی هستم

افتخار می‌کنم که فرزندم شهید شده است، نمی‌گویم که من از او راضی هستم بلکه امیدوارم که مرتضی از من راضی باشد. مرتضی به اسلام، ولایت و اهل بیت(ع) خدمت کرد، جنگ سوریه که شروع شد دلش هوایی شده بود که برود سوریه اما اقوام و آشنایان همه ناراضی بودند، اما من گفتم اگر برای […]

امروز جبهه‌ها بیش از هر چیز به ما نیاز دارد …
خاطره ای شهید محسن وزوایی

امروز جبهه‌ها بیش از هر چیز به ما نیاز دارد …

برادر محسن یکی از انسان‌های بسیار بسیار شایسته و والامقام، باسواد و فهیم و انسانی بود که شاید نسبت به زمان خودش فرسنگها جلوتر بود. این را باور کنید که هر چه ما در مورد او بگوئیم نه تنها غلو نیست بلکه هنوز نتوانستیم بخشی از شخصیت این انسان شایسه و بزرگ را برای نسل‌های […]

ای شما که در انتظار قائم نشسته‌اید خود قیام کنید که این انتظار طولانی نخواهد شد
وصیت نامه شهید محمدجواد اسلامی فر

ای شما که در انتظار قائم نشسته‌اید خود قیام کنید که این انتظار طولانی نخواهد شد

«بسم الله الرحمن الرحیم فوق کل ذی برٍ برٌ حتی یقتل الرجل فی سیبل الله فاذا قتلوا فی سیبل الله فلیس فوقه بر بالا دست هر نیکی، نیکی دیگری است تا آن که بنده در راه خدا، به شهادت برسد. پس همین که در راه خدا شهید شد پس دیگر بالای آن نیکی دیگری نیست. […]

شاه کلید موفقیت مدیریت شهید کاظمی رنگ خدایی‌اش بود
روایت شهید حاج حسن طهرانی مقدم از شهید حاج احمد کاظمی

شاه کلید موفقیت مدیریت شهید کاظمی رنگ خدایی‌اش بود

در یکی از عملیات ها که علیه منافقین بود، قرار شد منطقه ای را با موشک هدف قرار بدهیم. می گفت، من موشک ها را آماده کرده بودم، سوخت زده با سیستم برنامه ریزی شده. موشک ها هم از آن موشک های مدرن نقطه زنی بود. ایشان از عمق عراق تماس گرفت که مقدم آماده […]

فاتح خرمشهر ، شهید حاج احمد کاظمی
شهید کاظمی به روایت شهید حاج قاسم سلیمانی

فاتح خرمشهر ، شهید حاج احمد کاظمی

من تصورم این بود که وقتی خبر شهادت احمد گفته شد، حداقل تیتر همهء روزنامه های  ما باید این جمله باشد که “فاتح خرمشهر شهید شد”. همان طوری که وقتی بزرگی از ما در ادبیات ، در هنر و در هرچیزی که از بین ما میرود بلافاصله تیتر میزنیم “پدر علم ریاضی” ایران از دنیا رفت. فکر […]

خداوندا روزي شهادت مي خواهم كه از همه چيز خبري هست الا شهادت
وصیت نامه شهید حاج احمد کاظمی

خداوندا روزي شهادت مي خواهم كه از همه چيز خبري هست الا شهادت

بسم الله الرحمن الرحيم الله اكبر اشهد ان لا اله الا الله اشهد ان محمد رسول الله اشهد ان علياً ولي الله اعوذ بالله من الشيطان رجيم صدق الله العلي العظيم السلام عليكم و رحمه الله و بركاته بسم الله الرحمن الرحيم خداوندا فقط مي خواهم شهيد شوم شهيد در راه تو، خدايا مرا بپذير […]

حسین جان ! پسرم ، عزیزم ، برادرم ، پاره ی وجودم ! تو میدانی ترس من از چگونه رفتن است
نامه ی شهید حاج قاسم سلیمانی به شهید حسین پورجعفری

حسین جان ! پسرم ، عزیزم ، برادرم ، پاره ی وجودم ! تو میدانی ترس من از چگونه رفتن است

بسم الله الرحمن الرحیم عزیز برادرم حسین، پس از سی سال خصوصا در این بیست سال که نفس تو پیوسته تنفسم بود، اولین سفر را بدون تو درحال انجام هستم. در طول سفر بارها بر حسب عادت صدایت کردم. همه تعجب کردند، در هواپیما، ماشین و . . بارها نگاه کردم،جایت خالی بود، معلوم شد […]

اینجانب محمدرضا دهقان امیری فرزند علی شهادت می‌دهم
وصیت نامه شهید محمدرضا دهقان

اینجانب محمدرضا دهقان امیری فرزند علی شهادت می‌دهم

«و فدیناه بذبح العظیم» او را به قربانی بزرگی بازخریدیم. سوره مبارکه صافات آیه ۱۰۷ اینجانب «محمدرضا دهقان امیری» فرزند علی در سلامت کامل روانی و جسمی و در آرامش کامل شهادت می‌دهم و به یگانگی حضرت حق و شهادت می‌دهم به دین مبین اسلام و قرآن و نبوت خاتم الانبیاء. حضرت محمد (ص) و […]

نقشه‌ای که نگذاشت مشروطه آن طور که علماء بزرگ طرحش را ریخته بودند ، عملی بشود
در ایران هم بین علما اختلاف ایجاد کردند

نقشه‌ای که نگذاشت مشروطه آن طور که علماء بزرگ طرحش را ریخته بودند ، عملی بشود

از شیاطین غافل نباشید. این شیاطین به هر چیزی که می‌توانند متشبث می‌شوند و به هر راهی می‌خواهند در دل این ملت رخنه کنند. قضیه حمله نظامی آن قدرها مهم نیست، جوابش را بحمدالله سلحشوران اسلام می‌دهند و داده‌اند. تاریخ یک درس عبرت است برای ما. شما وقتی که تاریخ مشروطیت را بخوانید می‌بینید که […]

دولت اسلامی اگر با نظارت ولایت فقیه باشد ، آسیبی بر این مملکت نخواهد وارد شد
تبعیت بکنید از پیغمبر اسلام

دولت اسلامی اگر با نظارت ولایت فقیه باشد ، آسیبی بر این مملکت نخواهد وارد شد

من به همه ملت، به همه قوای انتظامی، اطمینان می‌دهم که امر دولت اسلامی، اگر با نظارت فقیه و ولایت فقیه باشد، آسیبی بر این مملکت نخواهد وارد شد. گویندگان و نویسندگان نترسند از حکومت اسلامی، و نترسند از ولایت فقیه. ولایت فقیه آنطور که اسلام مقرر فرموده است و ائمه ما نصب فرموده‌اند به […]

امروز يك شليك تأثير گذار است ، هر روزي هم كه شروع كنيد دير نيست
گزیده ای از سخنرانی شهید حاج حسن طهرانی مقدم

امروز يك شليك تأثير گذار است ، هر روزي هم كه شروع كنيد دير نيست

15 فروردين 62 بود در پايگاه گلف اهواز، آقا رحيم بنده را خواستند و ابلاغ راه اندازي توپخانه در سپاه را به من دادند. من هم بلافاصله به سمت شوش راهي شدم و خودم را به سردار فضلي رساندم و از او درخواست كردم كه شهيد شفيع زاده را در اختيار ما بگذارد كه در […]

فقط می‌خواهیم ملت‌ها زیر سلطه دشمنان و زیر سلطه ظالمان نباشند
مصاحبه شهید حاج محسن دین شعاری

فقط می‌خواهیم ملت‌ها زیر سلطه دشمنان و زیر سلطه ظالمان نباشند

انگیزه در هر فرد مسلمان این است، به داد هر مظلومی که در هر نقطه جهان فریاد می‌زند، به داد این برادرها برسد و خوشبختانه ما در چنین موقعیتی هستیم. واقعا شکر می‌کنیم که در این زمان به دنیا آمدیم و به ندای اسلام لبیک گفتیم و ما هم به تبعیت از اصحاب رسول الله […]

فرمانده لشکر ده هزار نفری به من گفت می‌توانی یک دسته نیرو به من قرض بدهی؟
مظلومیت افرادی مثل حاج همت این ‌جا بود

فرمانده لشکر ده هزار نفری به من گفت می‌توانی یک دسته نیرو به من قرض بدهی؟

متن زیر بخش‌هایی از کتاب «ذوالفقار» نوشته «علی‌اکبر مزدآبادی» است که در آن خاطرات شفاهی شهید حاج قاسم سلیمانی را گردآوری کرده است که قسمت پنجم آن را در ادامه می‌خوانید: در عملیات خیبر روی شهید زین‌الدین و بچه‌های لشگر 17 علی ابن ابیطالب (ع) خیلی فشار بود. چون تو ضلع مرکزی جزیره‌ جنوبی مجنون […]

یک سال ابتدای جنگ و ممانعت بنی صدر از اقدامات سپاه و بسیج
از زبان شهید سپهبد علی صیاد شیرازی

یک سال ابتدای جنگ و ممانعت بنی صدر از اقدامات سپاه و بسیج

ریشه ی توطئه ها ریشه ی توطئه ای که در جنگ با ضد انقلاب بوجود آمده بود به ابرقدرت ها برمیگردد که پشت سر هم برای ما مشکل ایجاد میکردند تا نتوانیم به خودمان برسیم . همان زمانی که من مسئول منطقه بودم ، مرتب گزارش میرسید که شاهد و ناظر فعالیت های ارتش عراق […]

حکایت انگشت و انگشتری که به دست داعشی ها افتاد
شهید مدافع حرم سید اسحاق موسوی

حکایت انگشت و انگشتری که به دست داعشی ها افتاد

از زمان آغاز جنگ در سوریه، پسرانم سیدمهدی و سیداسحاق خیلی اصرار داشتند که به سوریه بروند، اما من راضی نمی‌شدم؛ با توجه به اینکه همسرم به دلیل حضور در جنگ افغانستان، دچار موج گرفتگی شده بود و تا پایان عمرش درگیر عوارض ناشی از جنگ بود، این قضیه را با تمام وجود احساس کرده […]

برای بچه های رزمنده احتیاج به تعدادی چفیه داریم
سفارش خرید شهید ابراهیم هادی

برای بچه های رزمنده احتیاج به تعدادی چفیه داریم

اواخر سال 1360 بود. ابراهیم در مرخصی به سر می برد. آخر شب بود که آمد خانه، کمی صحبت کردیم. بعد دیدم توی جیبش یک دسته بزرگ اسکناس قرار دارد! گفتم: راستی داداش! اینهمه پول از کجا می یاری!؟ من چندبار تا حالا دیدم که به مردم کمک می کنی، برای هیئت خرج می کنی، […]

خودش تا اذان صبح به جای ما پست داد
فرمانده لشکر ، آقا مهدی زین الدین

خودش تا اذان صبح به جای ما پست داد

قبل از شروع عملیات والفجر 4 عازم منطقه شدیم و به تجربه در خاك زیستن، چادرها را سر پا كردیم. شبی برادر زین الدین با یكی دوتای دیگر برای شناسایی منطقه آمده بودند توی چادر ما استراحت می‌كردند. من خواب بودم كه رسیدند. خبری از آمدنشان نداشتیم. داخل چادر هم خیلی تاریك بود. چهره‌ها به […]

تحلیل شهید همت از علت ناکامی عراق با وجود توطئه های بنی صدر
سخنرانی شهید همت قبل از عملیات والفجر

تحلیل شهید همت از علت ناکامی عراق با وجود توطئه های بنی صدر

عراق در قسمت جنوب در دو محور، حرکت خودش را برای داخل شدن (به کشور ما ) آغاز کرد؛ یکی محور عین خوش ـ فکه و دیگری خرمشهر به سمت اهواز . این محورهایی بود که عراق در روزهای اول حمله، مورد استفاده قرار داد. در مقابل آنها هم نیرویی نبود. یک افسر نیروی هوایی […]

چی شده پسرم؟ بیا ببینم چی می‌گی؟
قسمتی از سخنرانی شهید همت قبل از عملیات والفجر

چی شده پسرم؟ بیا ببینم چی می‌گی؟

از دست کریمی، زیر لب غرولند می‌کردم که «اگر مردی خودت برو. فقط بلده دستور بده.»گفته بود باید موتورها را از روی پل شناور ببرم آن طرف. فکر نمی‌کرد من با این سن و سالم،‌ چه‌طور این‌ها را از پل رد کنم؛‌ آن هم پل شناور. وقتی روی موتور می‌نشستم، پام به زور به زمین […]

من معتقد هستم هر ایرانی باید در خانه خود یک عکس شهید داشته باشد
ما نباید راه نور را ببندیم

من معتقد هستم هر ایرانی باید در خانه خود یک عکس شهید داشته باشد

من هیچ وقت مانع گریه مادر شهید و پدر شهید نه تنها نمی شوم بلکه توصیه دارم. در روستای خودم مادر شهیدی خیلی زیبا مویه می کند. با آن عبارت زیبا رودم رودم رودم من با این جان می گرفتم. اعتقاد دارم باید این صدا تا وقتی او حیات دارد در گوش ما باشد این اشک […]

حالا این بستنی که با من خوردی تا آخر عمرت بیادت می‌ماند
دلم بستنی می‌خواهد

حالا این بستنی که با من خوردی تا آخر عمرت بیادت می‌ماند

یکی از روزهای سرد زمستان در سال‌های دفاع مقدس را تجربه می‌کردیم. در مسیر بازگشت از کرمانشاه، جایی که سرما در مغز استخوان‎مان نفوذ می‌کرد و گویی باد صورت‎مان را سیلی می‌زد، در منطقه‌ای اطراف همدان با شهید صالحی همراه و مشغول رانندگی بودم. شهید صالحی گفت: «دلم بستنی می‌خواهد!» تنها چیزی که در آن […]