• امروز : شنبه, ۶ مرداد , ۱۴۰۳
بچه ی ما بیست ساله است

ملاتی که شهید پیام پوررازقی درست میکرد

  • کد خبر : 2600
ملاتی که شهید پیام پوررازقی درست میکرد

شهید پیام پوررازقی خیلی بچه نازنینی بود . من نمی دانم چطور به جبهه آمد. شنیده بودم خیلی ثروت داشتند و اقوامش در آمریکا بودند . من نمی دانم چطور شد که به تخریب آمد. در سال شصت و سه در روستاهای آبادان بودیم قبل از فاو عده ای هنوز در آبادان بودند . ما […]

شهید پیام پوررازقی خیلی بچه نازنینی بود . من نمی دانم چطور به جبهه آمد. شنیده بودم خیلی ثروت داشتند و اقوامش در آمریکا بودند . من نمی دانم چطور شد که به تخریب آمد.

در سال شصت و سه در روستاهای آبادان بودیم قبل از فاو عده ای هنوز در آبادان بودند . ما هم یکی دو هفته بودیم . خاطره ی شیرینی که از ایشان دارم این است که پنیر و کره را قاطی می کرد و می گفت ملات است . بهش می گفت کنیر . خیلی هم خوشمزه بود تا آن موقع چنین چیزی ندیده بودیم. زعفران یا نشاسته را قاطی می کرد و می گفت : هل و گلاب و مسقطی است .

شیر خشک کیگوز داشت و گاهی به ما می گفت بخرید بیارید و درست می کرد  و با بچه ها می خوردیم …

یک سری از خنده هایش دخترانه بود . ما هم از خنده ایشان می خندیدیم . خیلی باکلاس بود و عاشق برادر عبدالله نوریان بود.

یک بار گفت اگر به شهر رفتید به داروخانه بگویید کیگوز دو می خواهم و به داروخانه چی ، گفتیم دو تا کیگوز 2 بده . از ما پرسید بچه تان چند ساله است؟ ما هم خنده مان رفت و گفتیم 20 ساله است.

پیام پوررازقی فرمانده میدان مین بود. زحمت کش و شلوغ بود اما اهل نماز شب و تحجد بود . طوری فیلم بازی می کرد که من می گفتم نماز یومیه را هم نمی خواند اما بعداً که شهید شد بچه ها گفتند که نماز شب می خوانده است .

بمباران منطقه عملیاتی کربلای یک به روایت حاج علی اکبر جعفری
لینک کوتاه : https://khaledin.com/?p=2600
  • نویسنده : حاج حبیب ستوده
  • منبع : خالدین

خاطرات مشابه

20تیر
ماموریت دونفره با شهید حاج عبدالله نوریان
شیوه ی فرماندهی فرمانده گردان تخریب اینگونه بود

ماموریت دونفره با شهید حاج عبدالله نوریان

17تیر
راوی و رزمنده دفاع مقدس حاج مجید بختیاری
این خاطره ای بود که من در بدو ورودم از حاج عبدالله داشتم

راوی و رزمنده دفاع مقدس حاج مجید بختیاری

ثبت دیدگاه