شهید حاج عبدالله نوریان

فرماندهی که با غم نیروهایش غمگین و با شادیشان شاد میشد

  • کد خبر : 2363
فرماندهی که با غم نیروهایش غمگین و با شادیشان شاد میشد

خدا رحمت کند شهید حاج عبدالله نوریان را . یکی از خصلت های خوبی که داشت با همه بچه ها رفاقت می کرد . حاج عبدالله هم غم بچه ها را می خورد با غمشان غمگین و با شادیشان شاد می شد. با خود من این برخورد را داشت . وضع مالی خانواده مان را […]

خدا رحمت کند شهید حاج عبدالله نوریان را . یکی از خصلت های خوبی که داشت با همه بچه ها رفاقت می کرد . حاج عبدالله هم غم بچه ها را می خورد با غمشان غمگین و با شادیشان شاد می شد. با خود من این برخورد را داشت . وضع مالی خانواده مان را می پرسید یا از اوضاع و احوال جسمیم می پرسید که مجروحیت دارم یا ندارم. می گفت شنیدم برادرت شهید شده است . در مورد برادرم سوال می کرد و کلا همه اطلاعاتی می گرفت. بر فرض مثال با ماشین می خواست جایی برود من را صدا می زد و می گفت برادر معصومی بپر بالای ماشین . و خیلی خودمانی و با صمیمیت برخورد می کرد. یا اگر قرار و برنامه ای داشت با هم می رفتیم و با هم برمی گشتیم. با تک تک بچه ها دوست بود. ما اصلا فکر نمی کردیم که فرمانده مان است. خیلی با هم صمیمی بودیم. البته به دستوراتش عمل می کردیم. وقتی صبح گاه می رفتیم سخت ترین صبح گاه مربوط به حاج عبدالله بود.

گنجشک هایی که از لب برکه آب میخوردند
لینک کوتاه : https://khaledin.com/?p=2363
  • نویسنده : حاج اصغر معصومی
  • منبع : خالدین

خاطرات مشابه

23آبان
من حلال کنم ؟ خدا حلالتان کند …
ماجرای یک بگومگو بین شهید حاج رسول و شهید سید محمد

من حلال کنم ؟ خدا حلالتان کند …

23آبان
تقویت همزمان توانمندی های نظامی و روحیه معنوی
اعتکاف در غار ارتفاعات بازی دراز

تقویت همزمان توانمندی های نظامی و روحیه معنوی

23آبان
مطالبه حاج عبدالله ازما این بود که میگفت باید در جنگ تاثیر گذار باشید