• امروز : جمعه, ۲۶ بهمن , ۱۴۰۳
ه مادرم بگویید دیدی که من سالم هستم

زخم زبان های مردم و اقوام را چه طور تحمل کنم؟

  • کد خبر : 3145
زخم زبان های مردم و اقوام را چه طور تحمل کنم؟

خانواده پدری پسرم  یک مقدار آزاد فکر می کردند. عمه هایش کم حجاب بودند ولی نماز خوان بودند. یکی از اقوام با اشاره به من ، به دیگران می گفت: این می خواهد بالای مجلس برود و بگوید که من مادر شهید هستم ، برایم صلوات بفرستید . حرف مادر همسرم در مغزم خیلی دور […]

خانواده پدری پسرم  یک مقدار آزاد فکر می کردند. عمه هایش کم حجاب بودند ولی نماز خوان بودند. یکی از اقوام با اشاره به من ، به دیگران می گفت: این می خواهد بالای مجلس برود و بگوید که من مادر شهید هستم ، برایم صلوات بفرستید . حرف مادر همسرم در مغزم خیلی دور می زد ولی من نیتم اسلام بود و میدانستم این راه ، راه امام حسین است . اما این ها طور دیگری فکر می کردند.

همیشه با خودم میگفتم : خدای نکرده جانباز نشود ! آنطوری نشود که دست و پایش قطع شود . اگر جانباز بشود ، من زخم زبان های مردم و اقوام را چه طور تحمل کنم؟

بعد از شهادتش به خواب دخترم آمد و گفت : پیکر من را دیدید ؟ به مادرم بگویید دیدی که من سالم هستم و دست و پایم قطع نشده است ؟

لینک کوتاه : https://khaledin.com/?p=3145
  • نویسنده : مادر شهید مهدی ضیائی
  • منبع : خالدین

خاطرات مشابه

24دی
حاج قاسم در عین ادب از جذبه و جدیت فرماندهی‌اش کوتاه نمی آمد
حاج قاسم احترام پیرمرد را نادیده نگرفت

حاج قاسم در عین ادب از جذبه و جدیت فرماندهی‌اش کوتاه نمی آمد

21دی
شهید سیامک معمار زاده، شهیدی که دوبار تشییع شد
معماریان دانشجوی انگلستان بود و فردی تحصیل‌کرده و بافضیلت

شهید سیامک معمار زاده، شهیدی که دوبار تشییع شد

12دی
تو ازدواج کن! شغلت پای من…
اسخ داد: "دارم مکه می‌روم. خلاصه، حلالمان کن."

تو ازدواج کن! شغلت پای من…

ثبت دیدگاه